- خبرنگار اجتماعی - http://socialreporter.ir -

دوران طلایی شورای شهر

 گفت و گو : علی البرزی

 زمانی که از مرتضی طلایی درباره سابقه فعالیت‌های سیاسی‌اش می‌پرسیم، در پاسخ می‌‌گوید: «با افتخار اعلام می‌‌کنم که تفکر و اندیشه سیاسی من ریشه در اصیل‌ترین جریان اصولگرایی کشور دارد.» و برای اثبات این موضوع به مسجد امام علی(ع) اصفهان اشاره می‌‌کند که سال‌‌ها در این مسجد در محضر بزرگان درس علم و معرفت فراگرفته است. مرتضی طلایی یکی از مدیران باسابقه کشور است که در سال ۱۳۳۷ در یک خانواده ۱۰ نفره در شهر اصفهان به دنیا آمد. وی فارغ‌التحصیل رشته کارشناسی ارشد برنامه ریزی امور فرهنگی است. در سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و ۳ فرزند دارد. در سال ۱۳۷۰ به فرماندهی پلیس شهر اصفهان منصوب شد و سپس فرماندهی نیروی انتظامی‌‌ تهران را برعهده گرفت.

طلایی در انتخابات سومین دوره شورای اسلامی‌‌شهر تهران شرکت کرد و از آن زمان تا به امروز در سمت‌های گوناگون در شورای اسلامی شهر تهران مشغول فعالیت بوده است. طلایی در حال حاضر نایب رئیسی شورای شهر چهارم را برعهده دارد؛ جایگاهی که به باور بسیاری از کارشناسان حوزه شهری نقش کلیدی و حساسی در تصمیم‌گیری‌های این شورا ایفا می‌کند.

طلایی در آخرین روزهای سال ۱۳۹۲ به روزنامه «وطن امروز» آمد و ضمن بازدید از بخش‌های گوناگون روزنامه از نزدیک با فعالیت‌های این رسانه آشنا شد. مشروح گفت‌وگوی خبرنگاران اجتماعی «وطن‌امروز» با مرتضی طلایی را در ادامه می‌‌خوانید. وی در این گفت‌وگو به نکات جالبی درباره آنچه در سال ۹۲ در حوزه شهری در جریان بود، اشاره کرد.

*آقای طلایی! سال ۹۲ برای شما به عنوان یک عضو شورای شهر چطور گذشت؟

به نظر من سال۹۲ در شورای اسلامی شهر تهران، مقداری با سال‌های قبل متفاوت بود، به این دلیل که هم یک جابه‌جایی در نمایندگان شورای اسلامی تهران داشتیم و هم به لحاظ کمی تعداد افراد در دوره چهارم تغییر پیدا کرد و این تغییر کمی در شورا و ورود افرادی با دیدگاه‌ها و نظرات جدید به مجموعه شورا باعث شد من سال۹۲ را در دو بخش طبقه‌بندی کنم، بخش اول در واقع نیمه اول سال ۹۲ و قبل از انتخابات و بخش دوم مربوط به نیمه دوم سال و دوران پس از انتخابات است بنابراین سال ۹۲ برای من در دو بخش جداگانه قابل بررسی و واکاوی است. به این صورت که در نیمه اول سال، شورای سوم با نزدیک شدن به ماه‌های پایانی دوره خود، از یک طرف سعی داشت کارهای انجام گرفته را جمع‌بندی کند و به دوره جدید تحویل دهد و از یکسو در تکاپو و تلاش برای شرکت در انتخابات مرحله چهارم بود. در چنین شرایطی طبیعی بود که ما در فضای سیاسی کشور به دنبال به اجماع رساندن نیروهای اصولگرا بودیم.

طلایی [1]

مرتضی طلایی

*بسیاری از کارشناسان معتقدند یکی از سخت‌ترین دوره‌ها برای ایجاد اجماع نسبی بین اصولگرایان همین مقطع زمانی بوده است، آیا شما هم این موضوع را قبول دارید؟

بله! در چنین شرایطی تمام توان خود را معطوف به ایجاد اجماع نسبی بین نیروهای اصولگرا کردیم اما به دلیل لیست‌های گوناگونی که با عنوان اصولگرایی به جامعه عرضه شد و با وجود تلاش‌های بسیاری که انجام شد نتوانستیم تمام کرسی‌های شورا را کسب کنیم بنابراین بخش عمده‌ای از وقت ما در نیمه اول سال ۹۲ به آماده شدن برای رقابت‌های انتخاباتی گذشت. به هر حال سال به نیمه رسید و در نیمه دوم سال و با ورود به انتخابات و تقارن انتخابات شوراها با انتخابات ریاست جمهوری، یکی از موضوعاتی که ذهن من را درگیر کرد این بود که شوراها تحت تاثیر فضای حاکم بر انتخابات ریاست‌جمهوری قرار نگیرند چرا که شوراها نهادهایی اجتماعی هستند و ورود به سیاسی‌بازی و سیاست‌زدگی می‌تواند مانند سم مهلکی مانع از انجام خدمت‌رسانی به مردم شود.

*اما رنگ و بو و حال و هوای سیاسی و سیاست‌زدگی در فضای انتخابات شوراها احساس می‌شد.

درعمل هم این اتفاق را شاهد بودیم چرا که در نیمه دوم روز جمعه انتخابات که احساس شد حجت‌الاسلام والمسلمین روحانی وضع بهتری دارد و نقطه امیدی در بین جریان فکری و عقبه اجتماعی این مجموعه به وجود آمد، شاهد مشارکت فعال‌تری از اقشار گوناگون جامعه در انتخابات شوراها بودیم. مشارکتی که ناشی از حاکم شدن فضای سیاسی انتخابات ریاست‌جمهوری بر انتخابات شوراها بود. به هر حال انتخابات تمام شد و آنچه در نیمه دوم سال۹۲ دغدغه ذهنی من شده بود این بود که با شورای تازه شکل گرفته چه باید کرد و چطور باید این چینش را مدیریت کرد تا دچار سرنوشت شورای اول نشود بنابراین سمت و سوی فعالیت من برای نیمه دوم سال مشخص شد و در ۶ ماه دوم سال همه سعی و تلاش من این بود که تا آنجا که امکان دارد شورا را بر مدار منافع، حقوق و خدمت به مردم جامعه اداره و از حواشی سیاسی دور کنیم. یعنی در بخش دوم سال نگرانی و دلمشغولی من، سایه انداختن این نگرش‌های سیاسی بر عملکرد شورا بود.

*آیا تا به حال این قبیل گرایش‌های سیاسی تاثیری بر عملکرد شورا داشته است؟

از نگاه من تاثیر منفی‌اش را هم بر شورا و هم بر عملکرد اعضای شورای شهر تهران داشته است. به هر حال در شورا شما با ۳۱ عضو سر وکار دارید که هر کدام با یک نگاهی به شورا راه پیدا کرده‌اند. البته باید این نکته را یادآوری کنم که این موضوع از شدت بیشتری در اوایل تشکیل شورای چهارم برخوردار بود اما امروز نگاه من به آینده بسیار خوش‌بینانه است و باورم این است که فضا به سمت فضای کار و همکاری تغییر یافته است. این موضوع را می‌توان با تعیین شهردار به عنوان اولین اقدام شورا به خوبی درک و با این انتخاب می‌توان فضای شورا را تحلیل کرد و به این نکته پی برد که تاثیرپذیری اعضا از فضای سیاسی رو به کاهش بوده است.

*به نظر شما همه افرادی که این روزها در شورای شهر مشغول فعالیت هستند، به شعارهای زمان انتخابات خود پایبندند؟

به طور طبیعی برخی اعضای شورا با نگاهی آرمانی وارد شورا شده‌اند و هنگام انتخابات شعارها وعده‌های فراوانی به مردم داده‌اند اما در رویارویی با کارها متوجه شدند که بین حرف تا عمل فاصله بسیار است و این موضوع هم در شکسته شدن این فضا تاثیر داشت و از شدت آن کاست. به هرحال من به آینده امیدوارم چرا که روز به روز شاهد کاهش فراز و فرودها در شورا هستیم.

*اجازه دهید فضای مصاحبه را کمی تغییر دهیم، با توجه به اجرای برنامه ۵ ساله شهرداری به نظر می‌رسد سال۹۳ سال مهمی در برنامه‌های شهری باشد، پیش‌بینی شما از فضای سیاست‌زده شورا و تاثیر آن بر اجرای چنین برنامه‌هایی چیست؟

فکر می‌کنم سال ۹۳، سال تعیین‌کننده‌ای برای شوای چهارم خواهد بود. ۶ ماه سعی و خطا، ۶ ماه تجربه و ارزیابی و ۶ ماه با هم بودن را پشت سرگذاشتیم تا به سال۹۳ رسیدیم و در این مدت سه موضوع مهم از قبیل انتخاب شهردار، تصویب برنامه اجرایی ۵ ساله دوم شهرداری و تصویب برنامه و بودجه از مهم‌ترین تصمیم‌های شورا در این زمان بود. بنابراین شورای چهارم در سال۹۳ برنامه‌های اجرایی مهمی را در دست اقدام دارد و باید چندین کار دیگر را نیز به صورت همزمان انجام دهد که یکی از این طرح‌های مهم، اجرای سامانه پژوهشی شوراست تا طرح‌ها و برنامه‌های پیش‌بینی شده برای سال ۹۳ را با پشتوانه علمی قوی‌تری جلو ببرد. دومین کاری که باید انجام گیرد این است که باید سامانه نظارتی شورا مورد بازنگری قرار گیرد چرا که سیستم نظارتی کنونی شورا، کارآمد و پاسخگوی نیاز مدیریت شهری نیست. از دیگر نکاتی که می‌تواند شورای چهارم را به کارایی بیشتر نزدیک‌تر کند این است که شورای چهارم به جای تصویب طرح‌ها و لوایح رنگارنگ تمرکز را بر نظارت و حوزه‌های ماموریتی خود قرار دهد تا فضای شورای چهارم در سال ۹۳ فضای کار شود.

*و اما مهم‌ترین مشکلی که این روزها در شورای چهارم با آن مواجه هستید؟

یکی از آفاتی که هم در شورای سوم و هم در شورای چهارم گرفتار آن هستیم، آفت وضع قانون است. یعنی فکر می‌کنیم هر چقدر کمیت قانون و طرح و لوایح بیشتر باشد نشانه کارآمدی بیشتر شوراست اما من با این طرز تفکر مخالف هستم. معتقدم کمیت‌گرایی باید جای خود را به کیفیت‌گرایی در کارنامه شورای چهارم دهد.

لازم می‌دانم در اینجا پرانتزی را باز کنم و درباره ویژه‌نامه نوروزی یکی از نشریات نکاتی را یادآور شوم چرا که در این ویژه‌نامه برخی خبرها را به بعضی از اعضای شهر نسبت داده‌اند و درباره رأی‌گیری اخبار ضد و نقیضی را مطرح کرده‌اند و درباره اینجانب هم به نشر چنین اکاذیبی اقدام و بیان کرده‌اند طلایی به ما این قول را داده بود که به شخص خاصی رأی دهد. به هر حال غیر از جوابیه‌ای که برای این نشریه نوشته‌ام می‌خواهم از این فرصت استفاده کرده و اعلام کنم سابقه فعالیت من و عقبه جریان فکری بنده به طور کامل روشن است و از این رو همه تصمیم‌گیری‌ها و رأی دادن‌های بنده مشخص و قابل استنباط است.

*برنامه پنجساله دوم شهرداری چه ویژگی‌هایی نسبت به برنامه قبلی شهرداری دارد؟

بعضی‌ها اعتقاد دارند شهرداری در گذشته هم دارای برنامه مدون بوده اما برخی هم اعتقاد دارند که این برنامه‌ها اولین برنامه‌های مدون شهرداری تهران است. به هر حال و فارغ از این دو دیدگاه، باید بگویم که تفاوت اصلی برنامه پنجساله دوم شهرداری با برنامه اول این است که واقعیت‌ها، اهداف و منابع در برنامه پنجساله اول خیلی منسجم نبود یعنی تمام عواملی که می‌توانست یک برنامه را کارآمد و موفق کند با هم جمع نبود اما حُسن برنامه دوم این است که شورا با نگاه نسبی به برنامه اول و مرور ضعف‌ها و قوت‌ها و تهدیدها و فرصت‌های برنامه اول برنامه پنجساله دوم را تدوین کرد.

دومین تفاوت بارز این برنامه نیز تفاوت رویکرد در برنامه دوم است. رویکرد برنامه دوم به سوی کارکردهای اجتماعی و فرهنگی پایه‌گذاری شده است یعنی کیفیت بر کمیت حاکمیت دارد. به نحوی که اگر بتوانیم این برنامه را با یاری خدا اجرایی کنیم اتفاق بزرگی در سطح شهر تهران خواهد افتاد، برای مثال با تامین ۷۵درصدی حمل و نقل عمومی شهر تهران، نه‌تنها در گسترش و تجهیز حمل و نقل عمومی شاهد تغییر خواهیم بود بلکه در بحث محیط زیست و آلودگی هوا نیز شاهد تحولی چشمگیر خواهیم شد.

*یکی از ویژگی‌های برنامه اول کم کردن فاصله شمال و جنوب شهر بود، مهم‌ترین ویژگی برنامه دوم شهری چیست؟

در برنامه دوم شهری به دنبال کم کردن فاصله محله‌ها با هم هستیم. اگر بحث بافت فرسوده و محله‌های محروم تهران و ساماندهی آن صورت گیرد، فاصله محله‌ها کم می‌شود و چهره شهر دگرگون خواهد شد. در طرح جامع و طرح تفصیلی شهرداری، ۴۵محله را در نظر گرفته‌ایم که با اجرای طرح‌های موضوعی، رشد پیدا کرده و با خدمت‌رسانی به مردم این محله‌ها، سطح زندگی آنها در حد متعارف قرار خواهد گرفت.

از جمله مهم‌ترین مباحث مطرح شده در برنامه پنجساله دوم بحث سیما و منظر شهری است. موضوعی که با شکل‌گیری کمیسیون‌های تخصصی در شورای شهر برای اولین بار متولی پیدا کرد و با اجرای برنامه پنجساله دوم شهرداری می‌توان امیدوار بود چهره شهر و شهرسازی ما که از دغدغه‌های رهبر انقلاب هم هست، بر مبنای معماری اسلامی- ایرانی جهت‌گیری پیدا کند .

*آیا این موضوع را قبول دارید که در حوزه شهرسازی و معماری ایرانی- اسلامی غفلت داشته‌ایم؟

بله! بسیار از شهرسازی خود غافل شده‌ایم. من به عنوان یک عضو شورای شهر از نظام و از مردم متدین برای این غفلت عذرخواهی می‌کنم. در حال حاضر از منظر شهری و سیمای شهر اسلامی غافل شده‌ایم و در وضعیتی قرار داریم که زیبنده شهر اسلامی نیست. چرا ما باید در شهر خودمان شاهد معماری رومی و هزاران مورد دیگر باشیم که سنخیتی با اسلامی- ایرانی بودن ما ندارد؟ من صادقانه این موضوع را بیان می‌کنم که از زبان رهبر معظم انقلاب شنیدم که ایشان به صراحت درباره غفلت در حوزه مسائل فرهنگی و منظر شهری تذکر دادند.

*شما به عنوان یک عضو شورای شهر و فارغ از جریان‌های سیاسی عملکرد شهرداری تهران را در سال۹۲چطور ارزیابی می‌کنید؟

فارغ از هر نوع جهت‌گیری سیاسی از مهم‌ترین وظایف اعضای شورای شهر بحث نظارت است و بررسی عملکرد شهرداری هم در این حیطه قرار می‌گیرد اما موضوع نظارت نه در دوره سوم و نه در حال حاضر در شورای شهر قابل قبول نیست. تا زمانی که شورا این ضعف را برطرف نکند نمی‌تواند آن‌طور که باید به وظیفه‌اش عمل کند. نظارت در شورا دارای بخش‌های گوناگونی است. یک بخش از آن نظارت مستقیم است یعنی موضوعاتی است که شخص نماینده مشاهده می‌کند یا از طریق گزارش‌های مردمی از آن آگاه می‌شود که در مواجهه با این نوع گزارش‌ها نماینده چه اختیار و چه ابزاری برای اقدام در اختیار دارد و ساختار و سازمان نظارتی شورا چقدر می‌تواند در برابر شهری مانند تهران کارآمد باشد؟

بخش دیگری هم که کار نظارت شورا را با مشکل مواجه کرده است نبود نرم‌افزارهای نظارت است. به این معنی که باید در زمان انجام هر پروژه شهری همانطور که پیوست‌های زیست‌محیطی و استاندارد و مانند آن را تعریف می‌کنیم یک پیوست نظارت هم برای آن در نظر بگیریم. یعنی از زمان آغاز به کار یک پروژه تا اتمام آن چک‌لیست‌های مدون نظارتی برای آن در نظر بگیریم تا عمل نظارت تعریف شده باشد و در قالب و چارچوب قانونی قرار گیرد. زمانی می‌توان به طور قاطع جلوی تخلفات را گرفت که سیستم و قوانین نظارت اصلاح شود.

*با وجود این موارد و جدای از بحث ناکارآمدی ابزارهای شورا در نظارت از دید یک کارشناس شهری عملکرد شهرداری تهران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

شهرداری هم تحت تاثیر تحولات شورا قرار گرفت و ناخواسته در اداره شهر یک دوره رکود به وجود آمد و این موضوع را در اداره شهر نمی‌توان نادیده گرفت. اگرچه شهردار تهران تلاش کرد این رکود ایجاد نشود اما حاشیه‌های سیاست‌زدگی شورا بر عملکرد شهرداری و مدیریت شهری تاثیر گذاشت. اما با آغاز کار شورای چهارم و در نیمه دوم سال۹۲ و رای آوردن دوباره قالیباف، همه چیز جبران شد و عملکرد کنونی شهردار نشانگر این موضوع است که با جدیت درصدد جبران این افت چند ماهه است. یکی از مواردی که در شورای سوم به دنبال آن بودیم این بود که تصویب برنامه پنجساله دوم شهرداری به شورای چهارم کشیده شود تا این شورا بتواند برای این برنامه اعمال نظر داشته باشد و در این مدت شهرداری هم توانست برنامه‌ای مدون و با پشتوانه علمی قوی تهیه کند. من اطلاع دارم که تعدادی از دانشگاهیان بویژه دانشگاه صنعتی شریف در تدوین پایه‌های فکری برنامه شهرداری به شهردار کمک کردند و از این نظر یکی از برنامه‌های قوی و با پشتوانه علمی و دانشگاهی برای شهرداری تهیه شد که به خوبی می‌تواند افت چندماهه عملکرد شهرداری را جبران کند.

از دیگر نقاط بارز و نمایان در عملکرد شهرداری، عملکرد فرهنگی این نهاد است. همانطور که پیش از این نیز عنوان کردم در دیدار اعضای شورای شهر با مقام معظم رهبری یکی از دغدغه‌های ایشان موضوع فرهنگ بود. براساس فرمایش ایشان انجام کار فرهنگی بسیار مهم است و باید به دست افراد توانا، متخصص و اهل سپرده شود تا بتواند نتیجه‌بخش باشد. از این نظر هم می‌توان عملکرد شهرداری تهران را قابل دفاع دانست.

*یکی از حوادث تلخ سال گذشته، حادثه آتش‌سوزی خیابان جمهوری بود، چرا این قدر این موضوع با حاشیه همراه شد و چرا در آن مقطع چندان شاهد اظهارنظری از شما درباره این موضوع نبودیم؟

به طور حتم یکی از تلخ‌ترین حوادث شهری و اجتماعی سال ۹۲ حادثه آتش‌سوزی خیابان جمهوری بود، حادثه‌ای که بشدت من و سایر همکارانم را متاثر کرد اما افراد در پیگیری موضوعات و بررسی ایرادها و معایبی که وجود دارد رویکردهای گوناگونی دارند. من در پیگیری موضوعات و بررسی چنین حوادثی به جنجال‌آفرینی و هیاهو اعتقادی ندارم به همین دلیل در آن زمان کمتر مصاحبه و گفت‌وگویی از بنده منتشر شد اما حجم مکاتبات و پیگیری‌های من از این حادثه از جزء تا کل، کتبی و شفاهی موجود است. در بحث آتش‌سوزی این نکته را فراموش نکنیم که متاسفانه این قبیل حادثه‌ها روزانه اتفاق می‌افتد اما به باور من پرحاشیه شدن این حادثه در آن مقطع زمانی به این دلیل بود که فضای ذهنی برخی دوستان در شورای شهر ایجاد رابطه و تعامل بین شهرداری و شورا بود و از این حادثه به عنوان ابزاری برای ابراز وجود استفاده کردند و همین طرز تفکر این حادثه را صاحب حواشی بسیار بزرگ‌تر کرد.

اولین موضوعی که در بررسی‌ها نمایان شد ساختمان مورد استفاده برای کارگاه تولیدی بود که به هیچ‌وجه استاندارد نبود، پس شخصی که این کارگاه را بازدید کرده و نسبت به غیراستاندارد نبودن آن عکس‌العملی نشان نداده اولین مقصر این حادثه است. به دنبال آن مدیر این کارگاه تولیدی که در مکانی غیراستاندارد فعالیت را ادامه داده مقصر است و این موضوع در حال حاضر در بسیاری از کارگاه‌های شهر ما در جریان است اما ما بی‌تفاوت از کنار آن می‌گذریم و این ناشی از فرهنگ غلط ماست که «معلول نگر»یم نه «علت نگر».

برای پایان دادن به این نوع جنجال‌آفرینی‌ها باید این فرهنگ را اصلاح کنیم. مورد دیگری که در بررسی این حادثه مشخص شد نحوه عملکرد نردبان آتش‌نشانان بود که نیازمند انجام کار کارشناسی است تا مشخص شود که آیا چکاپ‌های لازم در زمان مقرر انجام شده یا نه. اما در هر صورت از جان باختن دو شهروند در این حادثه متاثر هستیم و وظیفه داریم برای جبران این ضایعه وارد عمل شویم اما باید بدانیم که تبدیل آن به منازعه سیاسی درست نیست و دردی از ما دوا نمی‌کند. آنچه موجب دل‌نگرانی من درباره این حادثه شد ایجاد آسیب روحی و روانی به آتش‌نشانان بود که کمتر مورد توجه قرار گرفت. هر حادثه‌ای می‌تواند آغاز بحران باشد و نیروهای عمل‌کننده در بحران به هیچ وجه نباید احساس ناامنی کنند یا روحیه آنها تضعیف شود تا بتوانند در مواقع لزوم عملکرد مناسب داشته باشند. به همین منظور و براساس تجربیات خود در انجام کارهای امنیتی و بحرانی، ۴۸ساعت پس از این اتفاق به ایستگاه آتش‌نشانی حسن‌آباد رفتم و با آنها ملاقات داشتم. با آنها صحبت کردم و سعی کردم فضای به وجود آمده را با کار و فعالیت آنها جدا کنم تا روحیه این خدمتگزاران تضعیف نشود.

به هر دلیل سانحه خیابان جمهوری اتفاق افتاد و آنچه پس از این حادثه باید برای ما مهم باشد درس‌هایی است که از آن می‌توان گرفت تا بار دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم و به قول معروف از یک سوراخ دوبار گزیده نشویم. یعنی به جای جنجال‌آفرینی و ایجاد هیاهو با مقاصد سیاسی به فکر بستن راه‌های تکرار حوادث مشابه باشیم. در حال حاضر با تمام تمهیداتی که در بازار تهران برای ایمن‌سازی صورت گرفته هنوز این نگرانی‌برطرف نشده و یکی از نگرانی‌های ما وقوع آتش‌سوزی در بازار تهران است. هزاران کارگاه مشابه دیگر در خیابان جمهوری وجود دارد که امکان وقوع آتش‌سوزی در آن فراهم است. اگر قصد دلسوزی برای شهروندان را داریم باید به فکر چنین کارگاه‌هایی باشیم نه اینکه به دنبال مقصر حادثه پس از به وقوع پیوستن آن باشیم. باید پیشگیری را در اولویت قرار دهیم و آن را به عنوان سیاست راهبردی در مسیر حرکت خود قرار دهیم تا خسارات کاهش یابد.

*آیا می‌توانیم حاشیه‌های این آتش‌سوزی را ادامه جریانی بدانیم که در شورای شهر برخی به دنبال تعیین شهردار مورد نظر خود هستند و از این حاشیه‌سازی‌ها برای این هدف بهره‌برداری می‌کنند؟

به هر حال می‌توان این مورد را ادامه همین طرز تفکر دانست. یعنی هر چیزی که بتواند زیر پای شهردار را سست کند می‌تواند برای این جریان به مقدمه‌ای برای رسیدن به هدف تعبیر شود.

*چه مدت باید از این دوره شورا بگذرد تا تلاش برای تغییر شهردار متوقف شود؟

سال ۹۳ سال تعیین‌کننده‌ای برای شورای اسلامی شهر تهران و شهرداری تهران است. طبق پیش‌بینی‌های انجام شده این حاشیه‌ها در درون شورا روز به روز در حال تعدیل است اگرچه در بیرون از شورا دست‌های آشکار و پنهان و جریان‌های گوناگون به دنبال اهداف خود هستند اما در درون شورا اوضاع رو به بهبود و کاهش تنش‌هاست.

*آیا سیاست‌زدگی در برخورد با حادثه آتش‌سوزی خیابان جمهوری بر روحیه پرسنل سازمان آتش‌نشانی به عنوان یک سازمان حیاتی در کنترل بحران، تاثیرگذار بود؟

بله! اعتماد مردم به سازمان آتش‌نشانی و اعتبار این سازمان در نزد مردم با رفتارهای ما آسیب دید. ما می‌توانستیم فارغ از فضای سیاسی این ماجرا را دنبال کنیم و اجازه ندهیم این اتفاقات بیفتد و ادامه پیدا کند. باید بدانیم برخی اظهارنظرهای ما هزینه‌های جبران ناپذیری را تحمیل می‌کند که در برابر آن مسؤول هستیم.

من به عنوان کسی که از سال۸۰ با مجموعه‌های اینچنینی مانند اورژانس و امداد سروکار داشته‌ام باید بگویم که سازمان آتش‌نشانی هر چه جلوتر آمده کارآتر شده اما هنوز برای شهدای آتش‌نشانی مشکلاتی وجود دارد. در همین حادثه جمهوری کسی از آتش‌نشانی که با این حجم دود وارد کارگاه شد و جان افراد را نجات داد، عیادت نکرده و خدا قوت نگفته است. باید این نوع نگاه تغییر کند و همه جنبه‌های ماجرا در کنار هم دیده شود تا قضاوت ما منصفانه باشد. در کل می‌خواهم این نکته را بیان کنم که ایرادهای موجود را نفی نمی‌کنم اما نحوه برخورد با موضوع را هم نمی‌پسندم.

*چرا هنگام بروز این سانحه درخواست استعفای شهردار مطرح شد؟

این درخواست و تمام مواردی از این دست را فقط می‌توان تیرهایی تصور کرد که برای به هدف خوردن رها می‌شود. درست است که در وهله اول این درخواست موجب ایجاد آسیب‌هایی شد اما در ادامه سبب به وجود آمدن این توقع برای رسانه‌ها و نخبگان شد که انتظار صدور چنین در خواست‌هایی را هنگام بروز سوانح بعدی داشته باشند و این به ضرر آنها تمام شد.

*آقای طلایی! دوران ناجا برای شما شیرین‌تر بود یا دوران نمایندگی در شورای شهر تهران؟

واقعیت این است که دوران ناجا برایم شیرین‌تر بود و خدمت در نیروی انتظامی را شیرین‌تر می‌دانم چون در آنجا زمینه و بستر برای خروج از اعتقادات کمتر فراهم بود. افراد کمتر به دنبال ریاکاری بودند و جنس کار از نوع خدمت بود و جنس کار سیاسی نبود. یعنی جنس کار بیشتر اجرایی تلقی می‌شد و هنگامی که مال مالباخته‌ای را پیدا می‌کردیم و به صاحب مال بازمی گرداندیم، می‌دادیم برای ما رضایتبخش و خوشحال‌کننده بود. یعنی نوع کار و خدمت‌رسانی در نیروی انتظامی آغشته به مسائل مادی و سیاسی نبود اما متاسفانه شغل فعلی من هم به موضوعات سیاسی و هم به مسائل مالی آغشته است.

*پس در این شرایط کار جهادی برای یک عضو شورای شهر چطور تعریف می‌شود؟

اول باید کار جهادی را با تمام شاخصه‌هایش تعریف کرد تا بتوان وظیفه یک عضو شورای شهر را در این باره تعریف کرد. در همین راستا شاخصه‌های مادی و معنوی را می‌توان برای کار جهادی در شورا در نظر گرفت. اولین شاخصه معنوی کار جهادی این است که در این نوع از کار، رضای خدا هدف است. خودباوری و اعتماد به نفس هم از دیگر ملزومات این نوع کار است. یعنی «ضعف» و «ما نمی‌توانیم» شعار نباشد. یک مدیر جهادی باید تمام وقتش را صرف کارش کند. برخی از ما چند کار با هم انجام می‌دهیم در واقع چند هندوانه را با یک دست برمی‌داریم. این شیوه عملکرد با مدیریت جهادی در تعارض است جنس کار جهادی مردمی است و نگاهش کار را برای مردم انجام دادن است و نه منفعت‌طلبی. من فکر می‌کنم در حال حاضر تلاشی که برای آرام نگاه داشتن فضای شورای اسلامی شهر تهران انجام می‌دهم و اینکه سعی دارم راه را بر انجام سوءاستفاده‌ها ببندم به نوعی کار جهادی من در شورا باشد.

منبع: وطن امروز

************************************************************************************************

پیوست:

این هم گفت و گوی چند سال پیش من با طلایی

احمدی نژاد و قالیباف هر دو در اردوگاه اصولگرایان هستند



*آقای طلایی! دیدار رئیس جمهور با شهردار تهران به بهانه روز درختکاری با حاشیه‌های مختلفی همراه بود، به گونه‌ای که بسیاری از تحلیلگران و صاحبنظران، این دیدار را آغاز مرحله دیگری از روابط صمیمی ‌‌و نزدیک دولت و شهرداری دانستند. شما به عنوان یک عضو شورای‌ شهر اتفاق هفته گذشته را چگونه تحلیل و ارزیابی می‌‌کنید؟

من هم به عنوان یک شهروند و هم به عنوان یک عضو شواری شهرتهران که به نوعی با پیامدهای این نوع تعاملات آشنایی دارم، امیدوارم که این دیدار آغازی باشد برای اینکه ما بتوانیم بر پایه تعامل و هماهنگی بین دولت و مدیریت شهری خدمت رسانی بهتری به شهروندان تهرانی داشته باشیم.

البتهمرتضی طلایی+علی البرزی+مصاحبه این پرسش برای من مطرح است که آیا می‌‌توانیم حقوق شهروندان و منافع عمومی ‌‌را وجه المصالحه دعواها و اختلاف نظرهای فردی قرار دهیم؟ بنابر این به اصل این موضوع نباید با این حرکت‌ها بی‌توجه باشیم؛ اصل این موضوع این نیست که شخصی که در بخشی سرکار است با شخص دیگری در یک مسئولیت دیگر، اختلافات فردی داشته باشد و در این بین کار مردم زمین بماند. من معتقدم که نه تنها بین دکتر احمدی‌نژاد و دکتر قالیباف هیچ اختلاف فردی وجود ندارد بلکه در این بین افرادی با برخی صحبت‌‌ها و نظرات، شائبه اختلاف دولت و شهرداری را درجامعه دامن می‌‌زنند. من به شخصه هم با دکتراحمدی نژاد آشنا هستم، هم با دکترقالیباف؛ دغدغه هر دو عزیز خدمت به مردم است، البته رقابت کاری هم هیچ مشکلی ندارد، به هر حال رقابت می‌‌تواند در کنار رفاقت فرصت‌های خوبی را برای خدمت رسانی فراهم کند.

امیدوارم برکات این دیدار به بهانه روز درختکاری شامل مردم و همه شهروندان شود و همه از اینگونه تعاملات بهره‌مند شوند. باز هم تأکید می‌‌کنم که هردوی این بزرگوار؛ دکتر احمدی نژاد و دکتر قالیباف را در اردوگاه اصولگرایان می‌‌دانم و به این موضوع تأکید دارم. شاید روش‌های این دو نفر متفاوت باشد، اما منش و اصل آنها یکی است.

*اگر موافق باشید، وارد بحث نمادهای فراماسونری و شیطان پرستی درفضای شهری شویم. به نظر می‌‌رسد در چند ماه گذشته به کار بردن این نمادها در فضاهای شهری افزایش یافته است، تعدادی از مدیران شهری در مصاحبه‌های خود به کاربردن این نمادها را اتفاقی اعلام می‌‌کنند، اما ازسوی دیگر بازهم در مناطق مختلف و به ویژه در سازه‌های شهری و حتی ایستگاه‌های اتوبوس و مترو شاهد این نمادها هستیم. چرا؟

باید به این نکته توجه داشته باشیم که ریشه اینگونه از نمادها در معماری است و پایه گذار اصلی آنها معماران هستند. متأسفانه در چند سال گذشته این نوع از نمادها در معماری ایرانی هم وارد شده و در بعضی از ساختمان‌های مهم هم به چشم می‌‌خورد.

در حال حاضر با گذشت از دنیای مدرن و وارد شدن به دنیای فرامدرن جریانی به صورت سازمان یافته درهمه عرصه‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی درحال تولید و باز تولید المان‌‌هایی است که این المان‌‌ها و نمادها می‌‌تواند جایگزین آثارگذشته‌‌ها شود و ازطرف دیگر هم، به شدت این جریان اصل مخاطب شناسی را دنبال می‌‌کند و نقطه هدف خود را به درستی انتخاب و از آن بهره‌برداری می‌‌کند. اگر این را بپذیریم که این جریان در راستای اهداف نظام سلطه فعالیت می‌‌کند و تنها ابزارش هم ابزار فرهنگی است باید توجه داشته باشیم که این جریان به دنبال استفاده حداکثری است و برای این کار برنامه دارد و به صورت مستمرهم کارمی‌‌کند.

*آقای طلایی! به نظر شما مدیران ما دربخش‌های مختلف این جریان‌های انحرافی را می‌‌شناسند، اصلاً با نمادها و انواع آنها آشنایی دارند؟

متأسفانه مشکل اصلی هم این است که بسیاری از مدیران اصلاً اینگونه جریانان به ویژه جریان فراماسونری را نمی‌‌شناسند! در نتیجه برای این موضوع دغدغه‌ای هم ندارند. از این‌رو، شکل گیری نمادهای فراماسونری در منظره شهری براثر غفلت‌، سهل انگاری و بی توجهی صورت گرفته است و این روزها شاهد ظهور و بروز المان‌‌ها و نمادها و ترویج جریان فراماسونری درپایتخت هستیم.

*با این وجود در حال حاضر چه کار باید کرد که حتی المقدور کمترشاهد اینگونه از نمادها در سطح شهر باشیم؟

این کار به هوشمندی و کارشبانه روزی مدیران بخش‌های مختلف مرتبط می‌‌شود. باید اتاق فکر و اهداف این جریان شناخته و با توجه به اهداف این جریان برنامه ریزی شود، البته دراین بین شاید در اثر اشتباه فردی یا سازمانی هم شاهد مواردی باشیم‌، اما مدیریت هوشمندانه و شناخت کافی از جریان مقابل توسط مدیران می‌‌تواند به تدریج این جریان را کاهش دهد.

*هفته گذشته، رئیس جمهور برای چندمین بارنگرانی خود را از وقوع فاجعه بزرگ در تهران اعلام کرد. هرچند که برخی رسانه‌‌ها این صحبت را به گونه‌ای دیگر انعکاس دادند اما اصل صحبت به خطر زلزله در تهران اشاره می‌‌کند، شما چقدر نگرانی رئیس جمهور برای پایتخت را به جا می‌‌دانید؟

اصل نگرانی رئیس جمهور برای زلزله احتمالی در تهران درست است، اما چگونگی طرح موضوع باید به گونه‌ای باشد که جامعه را دچار اضطراب و استرس نکند. خدای نکرده اگر درتهران زلزله‌ای داشته باشیم، آمارکشته‌های اولیه حدود دو میلیون نفر است.

*یعنی ریشه نگرانی رئیس جمهور را یک بحث آکادمیک و تخصصی می‌‌دانید، اما خیلی موافق طرح این موضوع به صورتی که در جامعه ایجاد التهاب کند، نیستید؟

معتقدم که به این بحث بهتراست در مراکز تخصصی پرداخته شود تا بتوانیم راهکار و برنامه جامعی برای زلزله احتمالی تهران داشته باشیم. البته تا به امروز هم برنامه‌های خوبی هم از طرف دولت و هم از سوی شهرداری دنبال شده است.

*آقای طلایی ! بحث دیگری هم مطرح است درباره مدیریت بحران در پایتخت، به نظر شما در حال حاضر با توجه به اقدامات و برنامه‌‌هایی که انجام شده‌، نهادها و دستگاه‌های مسئول آماده مدیریت بحران‌‌هایی همچون زلزله را دارند؟

فراموش نکنیم که بحران درهر مقطعی و درهر حادثه‌ای مدیریت می‌‌خواهد. زمانی که هواپیمایی سی ۱۳۰ خبرنگاران در شهرک توحید سقوط کرد همه نیروها از مناطق مختلف اعزام شدند و من به عنوان رئیس پلیس پایتخت از یکطرف و آقای قالیباف هم از سوی دیگر با موتور خود را به محل حادثه رساندیم، اما مشکل اصلی این بود که در آن زمان مدیریت واحدی برای نظارت و راهبری نیروهای عمل کننده وجود نداشت. منظورم ازاشاره به این مطلب این است که باید در هر بحران، یک مجموعه مشخص کارهدایت زیرمجموعه‌های دیگر را برعهده داشته باشد.

*هفته گذشته با استعفای مدیر عامل مترو و صحبت‌های رئیس ستاد حمل و نقل و سوخت درباره واگذاری مدیریت مجموعه مترو به دولت، برای چندمین بار در سال بحث مترو و حاشیه‌هایش در صدر اخبار رسانه‌های مختلف قرارگرفت، درحال حاضر هم مباحثی درباره مدیریت مترو توسط دولت و شهرداری بین صاحب نظران و کارشناسان مطرح است، به نظر شما کدام مجموعه بهتر است مدیریت مترو را برعهده بگیرد:«شهرداری‌یا دولت»؟

برای پاسخ به این پرسش به سه نکته اشاره می‌‌کنم: ۱ – ما در این زمینه قانون داریم و همه باید به قانون تمکین کنیم.۲- باید از تجربه دیگران استفاده شود، روش‌های مورد استفاده درکشورهای دیگر باید مورد بررسی دقیق قرارگیرد و تجربیات کشور‌های دیگر در توسعه مترو باید مورد استفاده مدیران قرارگیرد و برای نکته سوم هم باید به این پرسش جواب داد که آیا به واقع می‌‌خواهیم که اجرای قانون اساسی و مشارکت مردم در امورجامعه را داشته باشیم ؟

ساختار مدیریت کشورما بسیط است و تا زمانی که تغییر نکند این اختلاف نظرها وجود دارد، به طورمثال در یک روستایی یک دانش آموزی در اثر آتش سوزی کلاس فوت می‌کند‌، مجلس، وزیر مربوطه را می‌‌خواهد که چرا آن اتفاق افتاده است، این نتیجه اینگونه ساختار بسیط است که وزیر باید درباره یک مدرسه هم پاسخگو باشد. متأسفانه در حال حاضر به دلیل ساختار حاکم بر نظام اداری کشوراین موضوع در بین برخی مدیران وجود دارد که می‌‌خواهند همه چیز در دست خودشان باشد.رفتارسازمانی و فرهنگی سازمانی ما تمرکزگراست.

*اما طبق قانون، مدیریت مترو باید در دست شهرداری باشد؟

من فراتراز این را می‌‌گویم، من معتقدم مترو باید دردست مردم باشد، حضرت امام خمینی (ره) درسال ۵۸ به شورای انقلاب در اولین فرمان خود فرمودند که بروید شوراها را از محله تا منطقه تشکیل دهید و کارها را به مردم واگذار کنید.

*در قانون اساسی هم ۶ اصل اساسی برای واگذاری کارها به مردم وجود دارد، پس چرا این اصول قانونی اجرا نمی‌‌شود؟!

من معتقدم که بهترین راه اجرای این اصول شکل گیری مدیریت یکپارچه شهری است؛ چرا که در این سیستم همه سازمان‌های دست اندرکاردردولت و شهرداری دور یک میز جمع می‌‌شوند و تصمیم گیری‌های شهری به صورت هماهنگ با نظر طرفین اعمال می‌‌شود و تمام مدیران هم در این تصمیم گیری‌‌ها سهم دارند و در این صورت نظرات و دیدگاه‌های مختلف نه تنها باعث دعواهای مدیریتی نمی‌‌شود، بلکه پیشرفت کارها را به دنبال خواهد داشت.

*آقای طلایی! این روزها همزمان با تعیین نرخ کرایه حمل و نقل عمومی ‌‌از طرف شورای شهر واکنش‌های مختلفی دربین افکار عمومی‌ ‌درباره افزایش نرخ‌های کرایه به وجود آمده، به راستی چرا و به چه دلیل هنوز که هدفمندی یارانه‌‌ها وارد فاز اصلی خود نشده نرخ کرایه‌‌ها از طرف شورای شهر اعلام شده است؟

درباره تعیین نرخ کرایه حمل و نقل، شورای اسلامی‌‌شهرتهران طبق قانون هرساله با توجه به تعیین بودجه شهرداری نرخ کرایه را اعلام می‌‌کند که امسال هم به همین دلیل نرخ کرایه‌‌ها را اعلام کردیم .

*اما چرا کرایه‌‌ها تا این حد افزایش داشته است؟

من لازم می‌‌دانم که به این نکته اشاره داشته باشم که طبق صحبت‌های شهردار تهران تا پایان سال هیچ افزایش قیمتی در حمل و نقل عمومی‌ ‌نخواهیم داشت و این خود سند محکمی‌‌برای نشان دادن همکاری شورای شهر و شهرداری با دولت است، اما شورای اسلامی‌‌شهر تهران برحسب وظیفه باید تا پایان سال نرخ کرایه را تعیین می‌‌کرد. قانون می‌‌گوید که یک سوم از هزینه‌های سفر را ، یک سوم را شهرداری و یک سوم مابقی را دولت باید بپردازد. شورای شهربا توجه به اینکه از وضعیت یارانه‌‌ها درسال آینده خبری نداشت و بودجه شهرداری باید تعیین می‌‌شد، در این مصوبه‌ای که تعیین کرد گفت که چنانچه یک سوم سهم دولت پرداخت نشود شورای شهرمجبور است نرخ کرایه را افزایش دهد و طبق همین موضوع هم نرخ کرایه‌‌ها تعیین شد.

*چرا به نرخ کرایه‌‌ها اضافه شود، راه حل دیگری وجود نداشت؟

شما فکرمی‌‌کنید یک سوم شورای شهر از جیب چه کسی پرداخت می‌‌شود، این مبلغ ازجیب مردم است‌، با این کار خواستیم توجه مدیران بخش قانون گذار را به این موضوع جلب کنیم که چنانچه بودجه یک سوم سهم دولت بابت کرایه در سال آینده پرداخت نشود، شورای شهرمجبوراست این یک سوم را هم پرداخت کند و این یک سوم از افزایش نرخ کرایه‌‌ها به دست می‌‌آید.

*آقای طلایی ! در حوزه فرهنگ سازی با توجه به اینکه شما در سمت رئیس کمیسیون فرهنگی_اجتماعی شورای شهر فعالیت می‌‌کنید، فکر می‌‌کنید در شهری همانند تهران با پارامترهای خاص خودش‌، فرهنگ‌سازی شهری صورت گرفته یا اینکه اصلاً چیزی به نام فرهنگ سازی در تهران وجود ندارد؟!

این بحث یک مصاحبه مفصل نیازدارد که ازبالا به پایین پارامترها مورد ارزیابی قرارگیرد و تمام جوانب آن موشکافی شود. اما در یک جمله باید اشاره کنم که رویکرد ما در کمیسیون فرهنگی – اجتماعی شهر تهران و به تبع آن تصمیماتی که می‌‌گیریم این است که فضای فرهنگی شهر را که محصول تبلیغات محیطی‌، سیمای شهری و حمایت از فعالیت‌های فرهنگی است را بر سه اصل اساسی قراردهیم:

۱-فعالیت فرهنگی مبتنی بر فرهنگ دینی و انقلابی

۲-فعالیت فرهنگی بر اصل مشارکت دادن شهروندان و برون سپاری فعالیت‌‌ها به بخش خصوصی

نکته مهم پیرامون این دو اصل و فعالیت‌های فرهنگی مبتنی بر فرهنگ دینی‌، توجه به پایگاهی به نام مسجد است، به اعتقاد ما باید بر مدار مسجد تمام فعالیت‌های فرهنگ شکل بگیرد.

*با توجه به این موضوع در حال حاضرچه برنامه‌ای در اولویت کاری کمیسیون فرهنگی _ اجتماعی شورای شهر قرار دارد؟

درحال حاضر در اولویت فعالیت‌‌ها موضوع فرهنگ شهروندی برمبنای شهروند اسلامی‌‌ قرار دارد، من معتقدم که فطرت بسیاری از جوانانی که درحال حاضر با ظاهرنه چندان خوب در شهر می‌‌بینیم، پاک است و ما که به عنوان مدیران شهری فعالیت می‌‌کنیم باید از این فرصت به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم و برنامه‌های فرهنگی را با توجه به اولویت شهروند اسلامی‌‌تدوین کنیم.

*آقای طلایی ! به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی – اجتماعی شورای شهر، رویکرد روزنامه «جوان» را چگونه ارزیابی می‌‌کنید.

به نظر من روزنامه «جوان» روزنامه انقلاب اسلامی‌‌است روزنامه‌ای برای نزدیک کردن دل‌‌ها به یکدیگر و اشاعه فرهنگ انقلابی و تعامل و دوستی است و من هم با این نگاه به این روزنامه آمدم. معتقدم که در چند وقت اخیر رشد خوبی در زمینه اطلاع رسانی داشته و امیدوارم که با همین رویکرد هم ادامه دهد.

Share [2]