- خبرنگار اجتماعی - http://socialreporter.ir -

سیمرغ بلورین داشتم، اما مسافرکشی می‎کردم

گفت و گو : علی البرزی
اشاره:
جعفر دهقان همان آقارضای قُد و یک دنده فیلم حماسه مجنون که همیشه با تصمیمات فرمانده خود در جبهه مخالفت می‎کرد، این روز‎ها در آستانه ۵۵ سالگی قرار دارد و پس از نزدیک به ۳۰ سال بازیگری هم‎چنان به گفته خودش با نشاط‎تر از سال‎‎های اول بازیگری مشغول فعالیت است و برای زندگی خود و خانواده‎اش همواره در تلاش است.
دهقان سال‎ها زندگی ساده و بی‎آرایش در محله مهرآباد جنوبی پایتخت را افتخار خود می‎داند و صفا و صمیمیتی را که بین آدم‎‎های این محلات وجود داشته، همواره سرلوحه کار‎های خود در زندگی قرار داده است. جعفر دهقان بر این باور است که برای زندگی خوب باید تلاش کرد و نباید منتظر درآمد‎های یک شبه و میلیونی بود. وی معتقد است که برخی جوانان امروزی از فرهنگ کار و تلاش برای زندگی فاصله گرفته‎اند و تمام فکر و دغدغه آن‎ها رسیدن به پول به هر وسیله‎ای و از هر راهی است. البته این بازیگر تلویزیون و سینما از دوران جوانی که برای زندگی در تلاش بوده هم، سخن به میان آورده و از ماجرای مسافرکشی خود با داشتن سیمرغ بلورین سینما می‎گوید. متن گپ و گفت ما با این بازیگر سینما هم اینک پیش روی شماست.

*************

*آقای دهقان! به‎نظر شما نسل امروز با نسل دیروز در بحث تلاش و کوشش برای زندگی چه تفاوت‎‎هایی دارد؟
تفاوت‎ها بسیار زیاد است، من خودم به هر حال جزو کسانی هستم که هم نسل سابق را دیدم و هم نسل امروز را می‎بینم. تفاوت از زمین تا آسمان است. شاید نسلی که قبل از انقلاب بود، نمی خواهم بگویم بی‎هویت شده بودند، هویتی نداشتند اما خیلی نسبت به نسل امروز تفاوت دارد. این تفاوت‎ها هم درس‎هایی است که پس از انقلاب پس از اینکه انقلاب شد و جوان‎ها توانستند خودشان را بشناسند و بفهمند که چه قدرتی دارند، چه تونایی دارند. یعنی به آن توانایی‎‎های درون خودشان که بالقوه وجود داشت و نمی‎توانستند از آن استفاده کنند آگاهی نداشتند تا پس از انقلاب جوان‎ها خودشان را شناختند و مهم‎ترین این موارد را همین امروز داریم نگاه می‎کنیم. البته نسل امروز به‎ نظر من کمی از فرهنگ کار و تلاش برای به دست آوردن رزق و روزی و رسیدن به موفقیت دور شده است و به ‎دنبال درآمد‎ها و لقمه‎‎های یک شبه است که این آفت نسل امروز است.

*اما زمانی که با برخی جوانان امروزی درباره دغدغه های‎شان صحبت می‎کنیم، همه تقصیر‎ها را به گردن شرایط کشور و نبود کار و اشتغال می‎اندازند!

بله! درسته من تا حدی به این دوستان جوان حق می‎دهم، اما باید توجه داشت که صحبت‎ها بسیار زیاد است، خیلی زیاد که اگر بخواهم تفاوت‎های نسل زمان گذشته و نسل امروز را بیان کنم، باید بشینیم درباره‎اش ۴ تا کتاب بنویسیم.

جعفر دهقان [1]

جعفر دهقان

اما فقط در همین حد به برخی دوستان جوانم که این روز‎ها دچار سردرگمی شده‎اند، می‎گویم که فقط شما تنها نیستید که برای مثال بیکاری و کار نداری، پسر خود من ۲ سال دیگر دکتر می‎شود، اما این روز‎ها بیکار است، شرایط کشور اینگونه است، شرایط کشور این فرمی است، من دخترم امسال وکیل می‎شود، پسرم ۲ سال دیگر درسش تمام می‎شود، می خواهد وارد بازار کار شود، این روزها هم به بسیاری از ادارات و سازمان ها سر می‎زنیم تا ببینیم می‎توانیم جایی را پیدا کنیم که مشغول شود، به‎عنوان یک جوان ایرانی شرایط کشور رو باید درک کنیم.

*دراین شرایط به ‎نظر شما باید چه‎کار کنیم تا از یک طرف جوان ایرانی بتواند غول بیکاری را شکست دهد و از سوی دیگر فرهنگ کار و تلاش در جامعه از بین نرود؟
در وهله اول باید خدا رو شکر کنیم، باید برویم برای خودمان کار ایجاد کنیم، چه اشکالی دارد مگر این همه کار آفرین نمونه داریم، مگر این‎ها از کجا آمدند از کشور دیگر؟ مگر از جا‎های دیگر آمدند همه برای این کشور هستند و با سرمایه‎‎های بسیار اندک آمدند و نشستند برای خودشان کار تولید کردند. بسیاری از این کار آفریننان موفق پس از چند سال کار این روز‎ها نزدیک به ۱۰۰ تا ۲۰۰ تا کارگر زن و مرد را هم حقوق می‎دهند و زیر پوشش کاری خود دارند. اگرمی خواهیم که به‎جایی برسیم یا باید خودمان خودمان را پیدا کنیم یا تلاش کنیم.
آیا به واقع حرکتی کردیم تو این زمینه تلاشی کردیم که به نتیجه نرسیدیم من می گویم نه به خدا کاری نکردیم. من اعتقاد دارم هر کسی که هر کاری رو که اگر بخواهد انجام دهد اگر تلاش کند، اگر پیگیری کند به‎ طور حتم به نتیجه می رسد، ممکن است که حالا به آن نتیجه مطلوب و ایده آلی که در ذهنش هست نرسیده اما به‎طور قطع ثمراتش را در زندگی خواهد دید.

*صحبت‎‎های شما درست است، اما همان تعداد جوانانی که اشاره کردم، برای وارد شدن به‎کار آفرینی و تلاش مباحثی مانند نبود امکانات و تسهیلات برای انجام کار را بهانه می‎کنند، به‎نظر شما در پاسخ به این بهانه گیری‎ها چه باید گفت؟
معتقدم در وهله اول باید کمی به این‎گونه افکار زمان داد، باید اول از یک جایی شروع کنیم بعد به تدریج برسیم به موفقیت در کار و کاسبی. بنده خودم را مثال می‎زنم، من که یک شبه نیامدم در سینما، امروز نیامدم بازیگر شوم، فیلم اولی که کار کردم ۲ تا سکانس بازی کردم بعد آمدم ۳ تا سکانس بازی کردم، بعد از مدتی آمدم به‎صورت همه‎جانبه وارد کار سینما شدم. البته هنوز هم معتقدم پس از ۳۰ سال کار به‎جایی نرسیدم و باید باز هم تلاش کنم. باز هم با آن ایده آل‎‎های خود من خیلی فاصله دارد یعنی من خیلی چیز‎هایی رو فکر می‎کردم که به احتمال زیاد به آن برسم و در واقع بالاتر از این‎ها برسم، اما نرسیدم. هیچ اشکالی هم ندارد، اما خوشحالم از اینکه تلاشم را کردم.

*تازه زمان شما از نظر امکانات تحصیل و زندگی هم محدود‎تر از این روز‎ها بود.
بله! زمان ما مواجه شد با انقلاب فرهنگی و دانشگاه‎ها تعطیل شد. من نتوانستم ادامه تحصیل بدهم نتوانستم وارد دانشگاه شوم. همان دیپلم را که گرفتم، با خودم گفتم دانشگاه هم که تعطیله، چه کار باید کنم؟ ئرفتم دنبال کار، رفتم تلاش کردم، من بسیاری از روز‎ها همان روز‎هایی که اوایل بازیگریم و در سینما کار می‎کردم به واالله قسم می‎رفتم با ماشین خودم کار می‎کردم مسافر کشی می‎کردم. اگر بخواهیم هیچ اشکالی ندارد کار کردن عار نیست، ننگ نیست کار کردن هنره. هنرمند کسی است که بتواند خودش را در سختی‎ها و دشواری‎‎های زندگی بالا بکشد، بتواند تلاش کند، بتواند خانواده‎اش را اداره کند و در نهایت زندگی خوبی داشته باشد.

*یک هنرمند و بازیگر معروف و دارنده سیمرغ بلورین جشنواره‎‎های هنری و مسافرکشی!
بله! من هیچ عار نمی‎دانم و هیچ اشکالی هم ندارد هنر پیشه مملکت بودم، سیمرغ بلورین هم گرفته بودم اما امروز سیمرغ بلورین گرفتم، فردا یه عینکم زدم به چشمم حالا یک کم خجالت می‎کشیدم، می رفتم در خیابان مسافرکشی می‎کردم و زندگی را گذراندم. خدارو شکر این روز‎ها صاحب همه چیز هستم به هر حال باید تلاش کرد باید انگیزه داشت باید رفت دنبال چیز‎هایی که آدم می‎خواد، اگر بخواهیم بنشینیم و فقط دائم نق بزنیم و منفی بافی بکنیم، به قول جوان‎‎های امروزی انرژی منفی بخواهیم بدهیم به هیچ جایی نمی‎رسیم. توکل کنیم به خدا، آستین‎ها رو بالا بزنیم بریم جلو تلاش کنیم و مطمئن باشیم که جواب می‎گیرید.

*بعضی‎ها معتقدند که گرایش به تجملات در سال‎‎های گذشته باعث از بین رفتم فرهنگ تلاش و کوشش در جامعه شده است، آیا شما هم به این موضوع معتقد هستید؟
بله! این تحلیل درستی است، متاسفانه این تجملات کمر بسیاری از فرهنگ‎‎های خوب و شایسته ایرانی جماعت را مانند تلاش و کوشش برای رسیدن به موفقیت و هم‎چنین برای به دست آوردن رزق و روزی حلال از بین برده است. ئمن به شخصه زیاد در بند تجملات و دربند نیستم اینکه باید اینجوری زندگی کنم، اونجوری زندگی کنم نیستم، همیشه خدا را شاکر بودم در حد و توان خودم زندگی کردم، سعی نکردم که به دیگران نگاه کنم ببینم بغل دستی چی دارد، من ندارم.
به‎طور حتم اگر کسی چیزی از من بیشتر می‎گیرد، لیاقتش بیشتر از من بوده است، خدا هم به آن شخص اعطا کرده است. من لیاقتش را نداشتم خدا به من نداده است، اما خدا به من یک‎سری چیز‎هایی را داده که شاید به دیگران نداده باشد، به من یک تن سالم داده یک خانواده با محبت داده یک خانواده خیلی خوب داده، که تحت هیچ شرایطی با هیچ کجا با هیچ ثروتی عوضش نمی‎کنم، همین قدر که وقتی غروب می روم خانه نگاه می‎کنم می‎بینم که خانواده ام سلامت و خانوادم شاد هستند، این بهترین نعمت دنیاست.
من اگر در خانواده خودم نان خالی هم بخورم هیچ اتفاقی نمی‎افتد، مرغ و مسما هم بخورم همان هیچ فرقی نمی‎کند، مهم این هست که اگر دارم بتوانم در واقع به همسایه‎‎های خودمم نگاهی کنم من غذا‎هایی را درست نکنم که بوش همه را دیوانه می‎کند، اما همسایه بغل دستی من چیزی نداشته باشد که بخواهد بخورد باید به فکره همسایه هم باشم./ انتهای مطلب

منبع: هفته نامه پنجره

Share [2]