- خبرنگار اجتماعی - http://socialreporter.ir -

دوره دیدگان آمریکا تابع تدابیر صیاد بودند

گفت و گو : علی البرزی

اشاره:
بی شک شنیدن ناگفته هایی از دوران مدیریت و سیر و سلوک اخلاقی و رفتاری شهید” سپهبد علی صیاد شیرازی” از زبان یکی از دانشجویان ورودی سال ۵۹ به دانشگاه افسری ارتش که این روزها سکان هدایت فرماندهی نیروی زمینی را برعهده دارد، خالی از لطف نیست. ناگفته هایی از زمانی که این دانشجوی دانشگاه افسری با فرمانده دانشگاه خود که همان “صیاد شیرازی” است، نه تنها ارتباط کاری دارد بلکه این ارتباط پس از دوران تحصیل در سال ۶۱ و در بحبوحه جنگ در مناطقی از جبهه های نبرد ادامه می یابد.

همزمان با سالروز شهادت صیاد شیرازی بیش از دو ساعت با “امیر احمد رضا پوردستان” فرمانده نیروی زمینی ارتش هم کلام شده ایم، فرمانده ای که در روزگاری نه چندان دور به عنوان فرمانده یک گروهان در رکاب صیاد شیرازی فعالیت کرده و با شیوه های مدیریتی وی آشنایی کامل دارد.

پوردستان در این گفت و گو با بیان ناگفته هایی پرداخته است که تا به امروز درباره شهید صیاد شیرازی کمتر به آن اشاره شده بود، به باور امیر خوزستانی و کهنه کار نیروی زمینی، خلع درجه صیاد شیرازی در دوران بنی صدر ریشه در اختلاف تفکراتی عمیق بنی صدر با این شهید بزرگوار داشته است.

**************************

*امیر پوردستان! مبداآشنایی شما و شهید صیاد شیرازی از چه زمانی بوده است و چگونه با این شهید بزرگوار آشنا شدید؟
آشنایی من با شهید صیاد از دوره دانشجویی شروع شد و این آشنایی به دوره دانشجویی مرتبط می شود، من استخدامی سال ۵۹ هستم و مهرماه همان سال وارد دانشگاه افسری شدم و به خدمت سربازی رفتم.
پس از عملیات ثامن الائمه که “شهید فلاحی”، “شهید فکوری”،”شهیدنامجو” و “شهیدکلاهدوز”همگی به شهادت رسیدند. مرحوم “ظهیرنژاد” که به عنوان فرمانده نیروی زمینی بود به عنوان رئیس ستادمشترک ارتش و شهید “صیاد شیرازی” به عنوان فرمانده نیروی زمینی منصوب شد و همزمان که شهید “صیاد شیرازی” فرمانده نیروی زمینی بودند با توجه به اینکه “شهید نامجو” هم به شهادت رسیدند و دانشگاه آن موقع فرمانده ای نداشت این شهید بزگوار به عنوان فرمانده دانشگاه افسری خودشان را معرفی کردند.

امیر پوردستان [1]

امیر پوردستان

من خاطرم هست که در یکی از صبحگاه هایی که فرمانده نیروی زمینی یه دانشگاه آمدند، شهید صیاد گفت که چون هنوز کسی که واجد شرایط برای دانشگاه افسری پیدا نکردم، همزمان با مسئولیت نیروی زمینی به عنوان فرمانده دانشگاه افسری انجام وظیفه می کنم و از آنجا بود که ارتباط و آشنایی من با شهید صیاد شروع شد. دوره دانشجویی دوره الگو گرفتن است یعنی دانشجویان بیشتر دنبال شخصیتی هستند که از آن الگو بگیرند و بسیاری از دانشجویان آن دوره و هم دوره های ما الگویشان شهید صیاد شیرازی بود و خداوند را شاکر هستیم که نفراتی که از شهید صیاد شیرازی الگو گرفتند همواره در تلاش بودند مرام و مسلک و اخلاق و تدبیر صیاد را در کارها به کار گیرند، امروز در سطوح فرماندهی ارتش در نیروی زمینی ، در ستاد ارتش و سایر نیروها مشغول انجام وظیفه هستند. این روایت اولین آشنایی من با شهید صیاد شیرازی بود.
*بسیاری از همزمان و همسنگران شهید صیاد بر آمادگی عملیاتی یگان های تحت امر صیاد تاکید دارند، آیا در زمان فرماندهی بر دانشگاه افسری هم این موضوع صادق بود؟
یکی از ویژگی های اخلاقی صیاد شیرازی اتکای همیشگی بر آمادگی های عملیاتی بود. این شهید عزیز دستور داده بود که اردوهای دانشجویی در مناطق اطراف تهران تشکیل نشود بلکه دانشجویان در مناطق عملیاتی این اردوها را سپری کنند و ما افتخار داشتیم که از سال ۶۰ در تمام مناطق عملیاتی مانند طریق القدس، فتح المبین و یا در غرب کشور حاضر شدیم. بعدها هم که فرمانده دانشگاه افسری به فرد دیگری واگذار شد اما بازهم با هدایتش دانشجویان در مناطق جنگی حاضر شدند.
*به نظر شما مهمترین تغییرات و ویژگی بارزی که در نیروی زمینی ارتش همزمان با فرماندهی شهید صیاد شیرازی از سال ۶۰ ایجاد شد چه بود؟
پس ازاینکه شهید صیاد به سمت فرماندهی نیروی زمینی منصوب شدند تلاش کرد نیروهایی هم فکر با خودشان و نیروهایی که روحیه جهادی دارند و تابع محض ولایت هستند و دلشان برای مملکت شان می تپد در صدر امور قرار دهند و به کار گیرند.

به حمدالله چنین افرادی در نیروی زمینی کم نبوند، زمانی که شهید صیاد شیرازی به سمت فرماندهی نیروی زمینی منصوب شدند به جز تعداد محدودی مانند فرمانده لشکر ۲۱ و ۷۷ و دو سه نفر در ستاد نیروی زمینی مابقی نفرات کنارش قرار گرفتند. ما افرادی داریم مانند “منفرد نیاکی” که به اندازه سن شهید صیاد شیرازی سابقه نظامی گری داشت اما به عنوان یک سرباز اطاعت کرد. شهید صیاد روحیه معنویتی که خودشان داشتند در نیروی زمینی گسترش دادند و همین توسعه روحیه معنوی در ارتش و نیروی زمینی باعث شد که نیروی زمینی از قالب کلاسیکی که داشت خارج شود و بتواند حرکت های بزرگی را که ما در جنگ شاهد بودیم انجام دهد.
*یکی از اقدامات موثر شهید صیاد شیرازی برای پایان دادان به غائله کردستان انسجام بخشی به لشکر ۲۸ بود، این روند در آن زمان در نیروی زمینی به چه صورتی اتفاق افتاد؟
در آن زمان نقش شهید صیاد شیرازی و برادر رحیم صفوی ارزنده بود. آنها در شورای تامین اصفهان شرکت داشتند و تصمیم می گیرند برای ارزیابی به کردستان مراجعه کنند که تصمیم می گیرند در این منطقه بمانند و در کنار شهید چمران و نیروهای دیگر بمانند. نیروهای مردمی که از اصفهان آمدند و شهید صیاد یک عاملی می شود که لشکر ۲۸ خودش را بازیابی کند لشکری که انسجام لازم را نداشت با حضور شهید صیاد شیرازی و نورانیتی که شهید چمران داشت خودش را بازیابی می کند و از آن حالت انفعال خارج می شود و اگر ما توفیقاتی را در کردستان می بینیم به جهت این مدیریت و اعمال مدیریتی است که شهید صیاد و در کنار آن برادر رحیم صفوی داشتند. ضمن اینکه در لشکر ۲۸ هم افسران بسیار متدین و شایسته ای مانند “شهران فر” شهید “شریف اشراف” انجام وظیفه می کردند.
*امیر! از نظر مدیریت نظامی چه در زمان جنگ و چه پس از آن استراتژی هایی که صیاد شیرازی به کار می برد، چگونه خود را در میان نیروهای مسلح و به ویژه نیروی زمینی ارتش نشان داد؟
شهید صیاد شیرازی دارای نبوغ نظامی بود، نبوغی که باعث شد با اینکه درجه سرگردی داشت و دو درجه به وی اعطا شده بود تا فرمانده نیروی زمینی شود اما از نظر نبوغ بسیار پیشرو بود.
*آیا این درست است که تعدادی از فرماندهان آن زمان که دوره های عالی فرماندهی و ستاد را پیش از انقلاب در آمریکا سپری کرده بودند هم از این بزرگوار تبعیت می کردند؟
بله! این نبوغ نظامی باعث شد تا تمامی افرادی که در ستاد نیرو فعالیت می کردند و فرماندهی لشکرها را برعهده داشتند و در فرانسه و یا در آمریکا دوره «وست پوینت» را سپری بودند از این بزرگوار تبعبت کردند.
یعنی آنهایی که دوره های فرماندهی و ستاد را در خارج از کشور دیده بودند از شهید صیاد به دلیل نبوغ نظامی تبعیت کردند. جلوه دیگری از شیوه های مدیریت این شهید را در عملیات ها مشاهده کردیم. زمانی که فرمانده نیروی زمینی شدند ما طرح عملیات کربلای ۱ ، ۲ و ۳ را که منجر به عملیات های طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس شد را مشاهده می کنیم.
*برخی از کارشناسان و صاحب نظران معتقدند که طرح عملیات ثامن الائمه و سرانجام رسیدن آن هم از تدابیر شهید صیاد سرچشمه گرفته است؟
من زحمت کسی را نمی خواهم زیر سئوال ببرم اما طرح عملیات ثامن الائمه را دو اندیشه طراحی کرد. یکی اندیشه لشکر۷۷بود که کار بسیار بزرگی بود و این عملیات به نام لشکر ۷۷ به عنوان ثامن الائمه نامگذاری شد.اما در این راستا سپاه هم طرحی را ارائه کرد، برادر رحیم صفوی طرحی را خدمت آیت الها خامنه ای نماینده امام(ره) ارائه کردند،اما وقتی که به سابقه این طرح نگاه می کنیم متوجه می شویم که این طرح از افکار شهید صیاد شیرازی ناشی شده است.
*امیر پوردستان به نکته مهمی اشاره کردید، به نظر می رسد درباره شکل گیری طرح ثامن الائمه و شکستن حصر آبادان هنوز هم ناگفته هایی وجود داشته باشد.
در آن زمان شهید صیاد که توسط بنی صدر از سمت خود خلع شده و نمی تواند در خانه بماند طرح و عملیات سپاه را فعال می کند. یعنی باآیت الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی هماهنگ می کنند و در سپاه مشغول می شود. تعدادی از بچه های سپاه در خیابان پاسداران مقابل آموزشگاه نظامی تحت آموزش قرار می گیرند.

امیر پوردستان [2]

امیر پوردستان

کلاس نقشه خوانی ، عملیات و طرح برگزار می کنند و با توجه به تدبیر حضرت امام(ره) که حصر آبادان باید شکسته شود صیاد با بچه های سپاه به منطقه آبادان رفته و تمام محورها را شناسایی می کنند و طرح اول را ارائه می دهد و برای اینکه حساسیتی ایجاد نشود از آیت الله خامنه ای می خواهد که این عملیات به اسم برادر رحیم صفوی باشد تا حساسیتی برای بنی صدر ایجاد نشود. یعنی طرح عملیات ثامن الائمه هم با نگاه و تدبیر شهید صیاد به سرانجام رسید.
* شهید صیاد شیرازی برای مدتی در زمان خدمت خلع درجه می شود و بهانه این کار هم تغییراتی بود که در جابه جایی تعدادی از فرماندهان نیروی زمینی اعمال شده بود، دلیل اصلی خصومت بنی صدر با این شهید چه بود؟
بنی صدر فردی بود که در مقابل امام(ره) ایستاد، در مقابل شهید بهشتی ایستاد و شهید صیاد شیرازی از این موضوع ناخرسند بودند اما در دیداری،شهید بهشتی سفارش می کنند با توجه به اینکه بنی صدر فرمانده کل قوا است شما ملزم و موظف هستید که از بنی صدر تبعیت کنید.
در آن زمان جلسه ای در تهران تشکیل شد و مشاوران نظامی که بیشتراز نیروهای نیروی زمینی ارتش بودند موضوعاتی را درباره کردستان مطرح کردند که واقعیت نداشت و شهید صیاد و همکارانش که تعداد زیادی از کارکنان سپاه و نیروی زمینی بودند و فعالیت های زیادی داشتند و بسیاری از شهرها مانند بانه، سنندج و مریوان را از دست ضد انقلاب خارج کردند و بوکان و یکی دوجای دیگر فقط باقی مانده بود اما گزارش های خلاف واقع ارائه شد و بنی صدر هم در آن جلسه اظهارات مشاوران را ادامه می دهد که شهید صیاد از این موضوع ناراحت شد و اعلام می کند که من اینقدر ناراحت شدم که می خواستم جلسه را ترک کنم و مشاهده کردم که بنی صدر بدون بسم الله این مطلب را گفت و من هم گفتم در جلسه ای که نام خدا نباشد و قرآن نخوانند شرکت نمی کنم و اعلام می کنند که من باید به قم بروم و با زیارت روح خودم را از این آلودگی تطهیر کنم که بنی صدر هم ناراحت شده و ای شهید بزرگوار را از سمتش خلع کردند.
* در حقیقت اختلاف شهید صیاد و بنی صدر اختلاف در را در تفکرات می دانید؟
بله! من براین باورم که مهمترین موضوع همین اختلاف در تفکرات و دیدگاه های شهید صیاد و بنی صدر بود که منجر به این اتفاق و خلع درجه شهید صیاد شیرازی در آن دوران می شود.
*یکی از نقاط مشترکی که همه فرماندهان به عنوان یکی از ویژگی های شهید صیاد شیرازی به آن اذعان دارند، تاکید بر وحدت «ارتش و سپاه» است که از سال ۶۰ به بعد بنا نهاده شده از دیدگاه شما این رویه چطور و چگونه در بین فرماندهان شکل گرفت؟
به صورت رسمی شهید صیاد پس از انتصاب به عنوان فرمانده نیروی زمینی جلسات مشترکی با برادر محسن رضایی برگزار می کند و در این جلسات تصمیم گرفتند قرارگاه مشترک ارتش و سپاه را بنیان گذاری کنند.
*اما براساس آمار و روایات امکانات آن زمان ارتش از نظر تجهیزاتی قابل مقایسه با سپاه تازه تشکیل شده نبوده است، چگونه این دو نیرو در یک قرارگاه مشترک با هم هماهنگ شدند؟
در آن زمان ظرفیت عملیاتی نیروی زمینی خوب بود. تجهیزات و امکانات خوبی داشت. یگان های سازمان یافته در اختیار داشت اما برادران سپاه انگیزه های بالا و معنویت های خاصی داشتند که تلفیق این دو در کنار هم یک ظرفیت عملیاتی بسیار خوبی را برای نیروهای مسلح ما به وجود می آورد. یعنی ما خودمان در جنگ شاهد بودیم وقتی که بسیجی ها در کنار ما قرار می گرفتند یا برادران سپاه در کنار ما حاضر می شدند انگیزه بالا و روحیه شهادت طلبی انرژی ها نه دوچندان بلکه صد چندان می کرد.
به صورت رسمی پس از عملیات فرمانده کل قوا خمینی روح خدا این قرارگاه شکل گرفت. پس از اینکه به عدم کفایت سیاسی بنی صدر رای داده شداین قرار گاه به صورت غیررسمی تشکیل شد و عملیات فرمانده کل قوا خمینی روح خدا شکل گرفت اما به صورت رسمی در عملیات ثامن الائمه ترکیبی از نیروهای ارتش و سپاه سازماندهی شدند. سازمان رزم و برش تاکتیکی داده شد که این تعداد یگان از سپاه و ارتش شرکت کنند و فرماندهان مشخص شوند و از عملیات ثامن الائمه این همدلی شکل گرفت و شاهد موفقیت های روز افزونی در مراحل گوناگون عملیات و جنگ بودیم.
*در بین صحبت هایتان به سه عملیت فتح المبین، طریق القدس و بیت المقدس اشاره کردید نقش شهید صیاد در کدام عملیات برجسته تر بود و مهمترین اقدام این شهید صیاد چه بود؟
مهمترین کاری که شهید صیاد انجام دادند تا این عملیات ها ساماندهی شود این بود که از دانشکده فرماندهی و ستاد که اساتید برجسته ای داشت اساتیدی که هم تجربیات زیادی داشتند و هم دوره های خارج از کشور را طی کرده بودند را به منطقه جنوب فراخوان کردند. منطقه جنوب را به سه قسمت تقسیم کردند، شمال خوزستان، منطقه میانی و جنوب خوزستان و آنها تکلیف کردند طرح های عملیاتی را ساماندهی و برنامه ریزی کنند. این هیات طرح عملیات کربلای یک و دو سه را ساماندهی کردند که کربلای یک به نام «طریق القدس» و کربلای ۲به نام «فتح المبین» و کربلای ۳ به نام «بیت المقدس» نام گذاری شد و یکی از اقدامات بسیار برجسته شهید صیاد شیرازی در کنار معنویت و روحانیت و تدین این کار بود.
*از دیدگاه شما بهانه اصلی ترور شهید صیاد شیرازی توسط منافقین چه بود؟
بهانه اصلی ترور شهید صیاد به ضریه ای مربوط می شود که منافقین در عمیات مرصاد خوردند. ما پس از جنگ تحمیلی که حالت نه جنگ و نه صلح بر مرزها حاکم بود من نیز افتخار داشتم در مرز و به عنوان یک سرباز انجام وظیفه کنم.
شهید صیاد شیرازی که در آن زمان به عنوان بازرسی ستاد کل مشغول فعالیت بود که باز احساس مسئولیت کردند و خودشان را به منطقه رساندند و با توجه به شناختی که از منطقه داشتند و از نیروها داشتند به پایگاه کرمانشاه رفتند و با بالگرد ۲۱۴ شناشایی از منطقه داشتند و جلسه تشکیل دادند و نیروها را ساماندهی می کنند و آن ضربه مهلک را به منافقین وارد می کنند و منافیقن عقب نشینی کردند. نقش همه برجسته بود سپاه، نیروهای مردمی اما شهید صیاد با توجه به هدایتی که بالگردها داشتند و این بالگردهای کبرا توانستند ضربات جبران ناپذیری به منافیقن بزنند و کینه ای را در دل منافیقن کاشت و منافیقن مترصد فرصتی بودند که بتوانند صیاد شیرازی را به شهادت برسانند که بالاخره در ۲۱ فروردین موفق به این کار شدند و علت اصلی ترور شهید هم ضربه ای بود که به منافقین در عملیات مرصاد وارد کردند.
*تعدادی از کارشناسان نظامی براین باورند که منافقین در آن زمان با توانمندی های بسیاری وارد میدان شده بودند، آیا شما هم با این موضوع موافق هستید؟
بله! ظرفیت نظامی عظیمی به نام منافقین در عراق وجود داشت. به این دلیل ظرفیت نظامی گفتم چون به واقع یک ظرفیت بود. از قدیم گفته اند که دشمن را نتوان حقیر و بیچاره شمرد. منافقین آدم های دست و پا بسته ای نبودند.
من بابیشتر دستگیر شدگان شان مصاحبه کردم آدم های نظامی توانمندی بودند هر نفرشان تخصص های ویژه ای داشت از رانندگی ماشین سنگین تا رانندگی تانک، خدمه تانک و توپچی و تمام سلاح ها را آگاهی داشتند و دشمن قوی مقابل ما بودند. چنین ظرفیتی در عراق وجود داشت و به عنوان یک تهدید مطرح بود. پشتیبانی استکبار جهانی حمایت های رژیم بعث باعث شد عملیاتی به زعم باطل خودشان برای فتح کشور آغاز کنند و در ابتدای راه هم توفیقاتی داشتند آنها از مرز خسروی که وارد شدند تا نزدیکی کرمانشاه و تا گردنه چهار زبر آمدند.
*امیر پوردستان! به باور شما پس از گذشت چند سال از شهادت صیاد شیرازی تا به امروز توانسته ایم آنطور که باید رفتار ، منش این شهید بزگوار را به نسل جدید در جامعه و به ویژه افسران و درجه داران جوان در نیروهای مسلح انتقال دهیم؟
من فکر می کنم در این باره باید بسیار کار کنیم، هنوز باید سرمایه گذاری های زیادی داشته باشیم تا ابعاد شخصیتی این فرمانده والا مقام را شناسایی و الگوسازی کنیم. شهدایی مانند شهید صیاد و شهدای بزرگی که در جنگ داشتیم همت، باکری و منفرد نیاکی که هنوز ابعاد وجودی شان شناخته نشده و بیشتر در حد اینکه ما بعضی از ویژگی های شخصیتی آنها را معرفی کنیم مطرح هستند درباره الگوسازی کاری نکردیم.
*یکی از یادگاری های این شهید بزرگوار برای سیستم نظامی کشور، تاسیس هیات معارف جنگ بود، این روزها فعالیت این هیات معارف در چه شرایطی ادامه دارد؟
جنگ و دفاع مقدس هم به لحاظ نظامی و هم به لحاظ معرفتی و ایمانی جلوه های خیلی گسترده ای را داشت که شناخته شده نبود. شهید صیاد در شرف یابی که به محضر فرمانده کل قوا داشتند این طرح را خدمت حضرت آقا ارائه می دهند و مقام معظم رهبری هم می پذیرند که این کار انجام شود و استقبال هم می کنند. پس از آن تاریخ شهید صیاد دانشجویان دانشگاه امام علی(ع) را همراه با فرماندهان زمان جنگ حرکت می دادند و به مناطق عملیاتی می برند و هم عملیات ها خدمت دانشجویان ارائه می شود و هم اینکه با آن حال و هوایی که در جنگ وجود داشت آشنا می شوند و ثمره و نتیجه این حرکت بزرگی که شهید صیاد انجام دادند را می بینیم که در افسران جوانی که وارد یگان های نیروی زمینی شدند نمایان بود.

امیر پوردستان [3]

هم روحیه جهادی داشتند و با معنویت خاصی که داشتند و با شناختی که از عملیات ها پیدا کرده بودند با تدبیر خاصی کارها را اداره می کردند. این حرکت هنوز ادامه دارد و امیر آراسته به عنوان رئیس این هیات این کار را ادامه می دهند.
*من در جایی مطالعه کردم که در بحث نماز هم تاکید ویژه داشتند و خودشان در اماکن گوناگون اذان می گفتند؟
یکی از فعالیت هایی که شهید صیاد انجام داد توجه به نماز اول وقت بود. در همین اردوهای معارف جنگی که دانشجویان را می بردند یکی از ویژگی هایش این بود که در راه روی قطار خودشان اذان می گفتند این برای دانشجویان درس آموز بود. زمانی که مشاهده می کردند فردی که فرمانده نیروی زمینی بوده و الان جایگاهی در ستادکل نیروهای مسلح دارد اذان می گوید برای آنها درس آموز بود.
البته از دیگر ویژگی های این شهید بزرگواراین بود که با شروع اذان جلسه را تعطیل می کردند. حتی در جلسه ای که در قرارگاه جنوب خدمتشان بودیم با صدای اذان جلسه قطع شد و پس از نماز در جلسه شرکت کردیم و توجه ویژه به نماز داشتند./ انتهای مطلب

منبع: ویژه نامه روزنامه قدس

Share [4]