- خبرنگار اجتماعی - https://socialreporter.ir -

بیچاره بینوایان کوله به دوش؟!

علی البرزی

باید برای رسیدن به مقصد عجله داشته باشم و قدم‎هایم را تند‎تر بردارم و برای گذر از بین رهگذران بارها از آن‎ها عذرخواهی کنم، اما به یکباره کودکی با آن کیسه بزرگش می پیچد جلوی من و مجبورم متوقف شوم؛ با چشمانی خسته و ابروهایی درهم کشیده با کوله ای بزرگ روی دوش به من می‎نگرد؛ چشمان معصومش این‎بار مرا در جای خود میخکوب می کند، و از حرکت باز می ایستم، گویی دلی پر درد دارد، و به دنبال گوشی شنوا برای درد دل است…

شاید شما هم بارها با این افراد در شهر و دیار خود مواجه شده باشید، هدف از این گزارش، واکاوی و بررسی پرونده «کودکان‎کار» نیست، بلکه بررسی موضوعی است که توجه نداشتن به آن در درازمدت اثرات منفی و تبعات اجتماعی برای جامعه خواهد داشت.

کودکان کار [1]نزدیک به یک سال و نیم از اجرای فاز اول هدفمندی یارانه ها می گذرد، طرحی که دولت نهم خود را در اصطلاح پرچم دار اجرای آن می داند و برخی مدیران همواره با توجه به دربرگیری جمیعت آماری تحت پوشش این طرح به خود می بالند!

اما درآن سوی ماجرا این روزها شواهد موجود نشان می دهد که برخلاف ادعای برخی از مدیران مبنی بردربرگیری جمعیت آماری افراد تحت پوشش یارانه، هموطنانی هم در کشور زندگی می کنند که تا به امروز نه یارانه ای به حساب آنها واریز شده است و نه وضعیت معیشیت و زندگی آنها نسبت به سال های گذشته بهتر شده است.

تجربه سال های گذشته و اجرای طرح‎هایی همچون سهام عدالت، نشان داده است که این‎گونه طرح ها با وجود اهمیت فراوان برای کشور، در هنگام اجرا بازهم با مشکلات گوناگونی مواجه می شوند و در حقیقت پرونده اینگونه طرح ها بی سرانجام باقی می ماند! برای مثال با گذشت ۴ سال از اجرایی شدن طرح پرداخت سهام عدالت، هنوز هم بسیاری از مردم سهام عدالت خود را دریافت نکرده‎اند.؟!

در رابطه با قانون هدفمندسازی یارانه ها هم موضوعی که به نظر می رسد با توجه به شعارهای عدالت‎محور دولت دهم به نوعی مغفول مانده، مربوط به سهم کودکان‎کار و بی‎هویت در سطح شهر هاست. این افراد که در چند سال گذشته تعداد جمعیت آن‎ها به‎دلایل گوناگون افزایش داشته است، در حال حاضر تحت عنوان بینوایان کوله‎به‎دوش شناخته می شوند و روزانه در سطح شهرها به‎دنبال اندک مایحتاجی برای زندگی هستند.

بیچاره بینوایان کوله به دوش!

سال هاست که همه ما در شهر و دیار خود با این افراد روبه‎رو می شویم و از کنار آن‎ها به‎راحتی می گذریم؛ جای سئوال دارد که مگر این افراد عضوی از خانواده بزرگ ایرانیان نیستند و حق و حقوقی در این جامعه ندارند؟

در قانون از یارانه به‎عنوان تقسیم مساوی و عادلانه بخشی از درآمد های کشور، به میزان مشخص و به تمامی افراد جامعه نام برده شده و به‎ صراحت آمده، که یارانه ها هر مقدار و میزان که باشد، باید بین تمامی افراد جامعه به عدالت تقسیم شود.

متأسفانه در مراحل بررسی و تصویب نهایی قانون هدفمندسازی یارانه ها در مجلس هیچ اشاره ای به سهم یارانه کودکان‎کار، کارتن خواب ها و درحقیقت بینوایان کوله ‎به‎دوش شهرها نشده است و این در حالی است که طبق آمار منتشر شده، تعداد کودکان‎کار بی‎هویت و ناشناخته در شهر ها به‎مراتب بیشتر از افرادی است که تحت پوشش بهزیستی قرار دارند.

عدالت و مساوات مکمل یکدیگرند

عدالت و مساوات در کنار یکدیگر قرار می گیرند و به‎نوعی مکمل یکدیگر هستند؛ چنانچه در اجرای عدالت اجتماعی تمامی افراد از کوچک و بزرگ و فقیر و غنی مد ‎نظر باشند، اما در مساوات و تقسیم عدالت حتی یک قشر کوچک و ناپیدای جامعه فراموش شود، این عدالت به‎درستی محقق نخواهد شد.

هر از چندگاهی در رسانه های گوناگون مباحثی درخصوص آسیب های اجتماعی و کودکان‎کار و بی سرپرست منتشر می شود که این موضوع پس از سال ها هشدار و ارائه مطالب و نظرات مختلف، همچنان به‎عنوان یکی از دغدغه های اصلی جامعه شناسان به حساب می آید.

کارشناسان هم همواره در رابطه با موضوع کودکان‎کار یک نظر واحدی را ارائه کرده اند و آن هم این است که عدم توجه مسئولان و نگاه گذرا به این افراد درجامعه به علت قرارگرفتن در بین اقشار ناپیدای جامعه درسال های اخیر باعث ایجاد مشکلات گوناگونی از لحاظ آسیب اجتماعی شده است.

فراموش نکنیم که هدفمندسازی یارانه ها تنها یک طرح اقتصادی برای ارائه یک یارانه مشخص به افراد جامعه نیست، بلکه اهمیت این طرح در ابعاد اجتماعی- فرهنگی و حتی سیاسی همواره مورد توجه قرار گرفته است. همچنین در نظر گرفتن اقشار کوچک و ناپیدای جامعه در چنین مباحثی می تواند زمینه را برای مساعدت های بعدی به این افراد و در نتیجه کاهش بسیاری از آسیب های اجتماعی فراهم کند.

*به قول شاعر اجتماعی سرا ، سید عبدالرضا موسوی طبری

 ز بیکاری بشر این سان پدید آورد مشکل ها

                                                    جرائم هر طرف سر می زند کمتر ز شاغل ها

شنیدم در دم جان کندنش می گفت مقتولی:

                                                     “ندارم لحظه ای راحت، امان از دست قاتل ها”

بگو تا در عجایب نامه بنویسند از تهران

                                                    گروهی کارتن خوابند و بس خالی ست منزل ها

به فکر اشتغال این جوانان باش، ای حافظ!

                                                      همه بیکار و علافند، از ول ها و ناول ها!

منیع: جوان

Share [2]