این روزها در یک محیط کوچک مانند یک روستا ممکن است، به خاطر یک اختلاف جزئی سرآب یا زمین، آدم کشته شود. یعنی در فرهنگ های خرد و کوچک هم شاهد از بین رفتن شفقت و مهربانی در برخوردها با یکدیگر هستیم و اصل اخلاق و گذشت در حال از بین رفتن است، پیش تر اگر دعوا می شد، چند نفر می آمدند سوا می کردند، اما این روزها در برخی موارد با چاقو در خیابان به جان هم می افتند، اما کسی پیش نمی رود…
گزارش از علی البرزی
وضعیت اخلاق ایران از نگاه کارشناسان و صاحب نظران اجتماعی بسیار بغرنج است، کافی است یک روز تمام از صبح تا شب در میان مردم کوچه و بازار باشید تا متوجه وخامت اوضاع شوید!
بی اخلاقی ها و تهمت ها در فضای سیاسی و در بین برخی از رجال، زد و بندهای مالی در برخی معاملات بزرگ اقتصادی، رشد فزاینده پرونده های کلاهبرداری، سرقت، رباخواری، زمین خواری و مواردی از این دست طبق آمار رسمی همگی از مصادیق رشد بی اخلاقی در کشور است. از آن مهمتر، کمرنگ شدن مقوله اخلاق در روابط اجتماعی افراد در اداره و محل کار، در بین اقوام و آشنایان و در نهایت در زندگی شهری نگرانی کارشناسان و صاحب نظران اجتماعی را دو چندان افزایش داده است.
تمامی این شواهد و مصادیق این پرسش را به وجود می آورد که آیا کمر «اخلاق» در جامعه ایران شکسته است و شیشه عمر اخلاق در ایران ترک خورده است؟
چرا دو همسایه در یک ساختمان کوچک از حال هم بی خبرند و در اداره و محل کار دو همکار دائم زیرآب یکدیگر را می زنند؟ چرا هرکس در هر شغل و جایگاهی است فقط به فکر خود است و شرایط دیگری برایش کوچکترین اهمیتی ندارد؟ چرا در یک وزارتخانه برای انجام کار باید به دنبال یک کارچاق کن و بند «پ»باشی، آیا کارمندان ادارات نباید در قبال کار ارباب رجوع پاسخگو باشند؟
چرا در یک خانواده برادرهم به برادر رحم نمی کند و خانواده ها از هم دور افتاده اند؟ و درنهایت اینکه چرا در جامعه ای که همواره لفظ و عنوان اسلامی را بر سر لوحه برنامه های خود دارد، نمودار کم فروشی، مال مردم خوری، کلاهبرداری، بی اخلاقی، رشوه گیری، رباخواری و بسیاری از مواردی که در مسئله اخلاق تعریف می شوند، این روزها منفی شده است؟!
*وقت برای «اخلاق مداری» نداریم!
برای نقد وضعیت اخلاق در کشور، اولین موضوعی که قابل بحث است، دغدغه شهروندان یک جامعه نسبت به موضوع اخلاق مداری در زندگی است، زمانی که مشکلات گوناگون در زندگی پر هیاهوی شهری، گریبانگیر مردم می شود، به طور طبیعی اولویت های زندگی تغییر می کند و دغدغه های روزمره، اخلاق مداری را کنار می زند و این دغدغه مهم دیگر چندان رنگ و بویی در شهر ندارد!
نگاه صفر و صدی ازهرمنظری که نگریسته شود، پسندیده و فرصت آور نیست، اما بررسی این دیدگاه در حوزه اقتصاد و سیاست امری غیر قابل اجتناب است، در جامعه ما که تمامی حوزه ها به شکلی غیر قابل کتمان از اقتصاد و سیاست تاثیرمی پذیرند، وجود هر پدیده ای با عینک این دو حوزه رصد می شود.
به همین دلیل نمی توان از تاثیرات وضعیت اقتصادی و سیاسی بر اخلاق مداری در جامعه به راحتی گذشت! البته در این میان نمی توان تمامی تقصیرها را هم بر گردن مشکلات زندگی روزمره گذاشت، چرا که در هر شرایطی و حتی در سخت ترین شرایط زندگی این اخلاق مداران هستند که به داد یکدیگر می رسند و دست یکدیگر را می گیرند.
از سوی دیگر انسان هنگامی زنده است که توازن در بین ضربان قلب وگردش خون در عروق و صدها همکاری اعضاء دیگر برقرار باشد و در صورت نبود تعادل زندگی جای خود را به مرگ و نیستی خواهد سپرد، جامعه نیز جز تشکیل از آحاد انسانها مفهومی ندارد و این انسان ها هستند که در شرایط سخت زندگی همدیگر را یاری می دهند.
*به کجا چنین شتابان!
مصطفی قاسمی، استاد دانشگاه و عضو انجمن روانشناسان اجتماعی ایران درباره وضعیت اخلاق در جامعه معتقد است که روند گسترش بی اخلاقی در جامعه شتاب تندی گرفته است، با وجود اینکه هنوزهم برای برخی طیف های جامعه اخلاق مداری در زندگی اولویت اول است، اما شواهد نشان می دهد که شتابان به سمت بسترسازی و جا افتادن خرده فرهنگ های بی اخلاقی در جامعه به پیش می رویم. به باور وی، این روزها در یک اداره مدیرمی خواهد که مدیریت کند، اما می ترسد بقیه صلح او را حمل بر ضعف کنند. این را که می بیند، پس بخششی در اداره وجود ندارد.
از سوی دیگر اگر یک شهروند به شهروند دیگر در معاملات زندگی روزمره بگوید که تو این موضوع را متوجه نمی شوی، انگار تمام توهین های عالم را نثارش کرده است و طرف مقابل می خواهد به هر طریقی که شده پاسخ دهد. متاسفانه برخی از افراد به گونه ای رفتار می کنند که همواره می خواهند از ناحیه بالا بر دیگران امر و نهی داشته باشند.
به گفته قاسمی، این روزها در یک محیط کوچک مانند یک روستا ممکن است، به خاطر یک اختلاف جزئی سرآب یا زمین، آدم کشته شود. یعنی در فرهنگ های خرد و کوچک هم شاهد از بین رفتن شفقت و مهربانی در برخوردها با یکدیگر هستیم و اصل اخلاق و گذشت در حال از بین رفتن است!
*ادبیات نسل آینده واژه «اخلاق» ندارد!
عضو انجمن روانشناسان اجتماعی، بر این باور است که از هم اکنون باید به فکر اخلاق نسل های آینده باشیم، چرا که شرایط موجود نشان می دهد در صورت ادامه داشتن وضعیت و تغییرات خزنه در خرده فرهنگ های کشور، نسل آینده واژه «اخلاق» را در ادبیات زندگی خود نخواهد داشت و به جای این واژه مهم مفاهیمی از دل بی اخلاقی ها، تهمت ها، کلاهبرداری ها، مال مردم خوری ها و مواردی از این نمونه در زندگی نسل های آینده جاری می شود.
قاسمی ، در ادامه با اشاره به تغییراتی که در رفتار و منش شهروندان در جامعه اتفاق افتاده است ، می گوید: بدترین چیز در یک جامعه بی تفاوتی است، مردم در جامعه فعلی، هدف و امدیشان را از دست داده اند و این همه را نابود می کند.
پیش تر اگر دعوا می شد، چند نفر می آمدند سوا می کردند، اما این روزها در برخی موارد با چاقو در خیابان به جان هم می افتند، اما کسی پیش نمی رود!
*قانون آرام بخش موقت برای درد بی اخلاقی
اما علی تهرانی فرد، کارشناس اجتماعی و استاد دانشگاه درباره این موضوع معتقد است که در حال حاضر باید برای نسل های آینده برنامه ریزی و از پایه شروع کرد. اول هرجامعه ای باید قانون اجرا شود.
با قانون بد می توان زندگی کرد، اما با بی قانونی سنگ روی سنگ بند نمی شود. تهرانی فرد براین باوراست که اگر قانون را هم غلط اجرا کنیم، به هر حال باید اجرایی شود، متاسفانه قانون در کشور به درستی اجرا نمی شود بلکه قانون با تفسیر افراد اجرا می شود.
وی افزود: برای مثال اگر امروز به یک شهروند ظلم شود، این شهروند طبق قانون باید شکایت کنم، اما اگر قانون و جامعه به حقوق این شهروند بی توجه باشد و یا درگیر و دار بروکراسی اداری شکایت شهروند در جا بزند،هر شهروند خودش می شود قاضی و به دنبال اجرای قانون می رود، اینجاست که زمینه های بی قانونی در جامعه شکل می گیرد.
فراموش نکنیم، اخلاق و قانون مداری پیوند محکم و ناگسستنی با هم دارند، این اخلاق است که زمینه اجرای صحیح قانون را فراهم می کند و در آن سوی ماجرا اجرای کامل قانون است که در برابر انحراف نمودار اخلاق در جامعه همچون سد محکمی قرار می گیرد.
پایان بندی این گزارش پاسخ به یک پرسش است که پاسخ آن باشد بر عهده شما.
«آیا شیشه عمر «اخلاق» در جامعه ترک خورده است؟»
منبع: هفته نامه شما
نمونه اش من , الان بیشتر از ۵ ساله کسی (شایدم کسانی )اسایش رو از خونواده ام و من گرفته چن بار خواستیم پیگیری کنیم ولی کجا , چه تضمینی هس به داد ما برسن , باید کلی هزینه کنیم تا یه وکیل درجه یک بگیریم البته اگه انگ سیاسی بش و بهمون نزنن .
هرجا رو نیگا می کنی بی عدالتی و بی حرمتی حرف اول رو میزنه . نشسته ها رسیدن ولی اونایی که شب و روز تلاش می کنن هر روز از رسیدن به یه زندگی نرمال بیشتر عقب می مونن خود اینا میشه ریشه و علت بدبینی نسبت به هم نوع , انگار تو این مملکت باید ظالم بود فاسد بود مردم ازار بود عقده ای بود تا بشه به همه آرزوهای دست کم مادی و مالی رسید .