با چشمانی خسته و ابروهایی درهم کشیده با کوله ای بزرگ روی دوش به من مینگرد؛ چشمان معصومش اینبار مرا در جای خود میخکوب می کند، و از حرکت باز می ایستم، گویی دلی پر درد دارد، و به دنبال گوشی شنوا برای درد دل است…
علی البرزی
باید برای رسیدن به مقصد عجله داشته باشم و قدمهایم را تندتر بردارم و برای گذر از بین رهگذران بارها از آنها عذرخواهی کنم، اما به یکباره کودکی با آن کیسه بزرگش می پیچد جلوی من و مجبورم متوقف شوم؛ با چشمانی خسته و ابروهایی درهم کشیده با کوله ای بزرگ روی دوش به من مینگرد؛ چشمان معصومش اینبار مرا در جای خود میخکوب می کند، و از حرکت باز می ایستم، گویی دلی پر درد دارد، و به دنبال گوشی شنوا برای درد دل است…
شاید شما هم بارها با این افراد در شهر و دیار خود مواجه شده باشید، هدف از این گزارش، واکاوی و بررسی پرونده «کودکانکار» نیست، بلکه بررسی موضوعی است که توجه نداشتن به آن در درازمدت اثرات منفی و تبعات اجتماعی برای جامعه خواهد داشت.
نزدیک به یک سال و نیم از اجرای فاز اول هدفمندی یارانه ها می گذرد، طرحی که دولت نهم خود را در اصطلاح پرچم دار اجرای آن می داند و برخی مدیران همواره با توجه به دربرگیری جمیعت آماری تحت پوشش این طرح به خود می بالند!
اما درآن سوی ماجرا این روزها شواهد موجود نشان می دهد که برخلاف ادعای برخی از مدیران مبنی بردربرگیری جمعیت آماری افراد تحت پوشش یارانه، هموطنانی هم در کشور زندگی می کنند که تا به امروز نه یارانه ای به حساب آنها واریز شده است و نه وضعیت معیشیت و زندگی آنها نسبت به سال های گذشته بهتر شده است.
تجربه سال های گذشته و اجرای طرحهایی همچون سهام عدالت، نشان داده است که اینگونه طرح ها با وجود اهمیت فراوان برای کشور، در هنگام اجرا بازهم با مشکلات گوناگونی مواجه می شوند و در حقیقت پرونده اینگونه طرح ها بی سرانجام باقی می ماند! برای مثال با گذشت ۴ سال از اجرایی شدن طرح پرداخت سهام عدالت، هنوز هم بسیاری از مردم سهام عدالت خود را دریافت نکردهاند.؟!
در رابطه با قانون هدفمندسازی یارانه ها هم موضوعی که به نظر می رسد با توجه به شعارهای عدالتمحور دولت دهم به نوعی مغفول مانده، مربوط به سهم کودکانکار و بیهویت در سطح شهر هاست. این افراد که در چند سال گذشته تعداد جمعیت آنها بهدلایل گوناگون افزایش داشته است، در حال حاضر تحت عنوان بینوایان کولهبهدوش شناخته می شوند و روزانه در سطح شهرها بهدنبال اندک مایحتاجی برای زندگی هستند.
بیچاره بینوایان کوله به دوش!
سال هاست که همه ما در شهر و دیار خود با این افراد روبهرو می شویم و از کنار آنها بهراحتی می گذریم؛ جای سئوال دارد که مگر این افراد عضوی از خانواده بزرگ ایرانیان نیستند و حق و حقوقی در این جامعه ندارند؟
در قانون از یارانه بهعنوان تقسیم مساوی و عادلانه بخشی از درآمد های کشور، به میزان مشخص و به تمامی افراد جامعه نام برده شده و به صراحت آمده، که یارانه ها هر مقدار و میزان که باشد، باید بین تمامی افراد جامعه به عدالت تقسیم شود.
متأسفانه در مراحل بررسی و تصویب نهایی قانون هدفمندسازی یارانه ها در مجلس هیچ اشاره ای به سهم یارانه کودکانکار، کارتن خواب ها و درحقیقت بینوایان کوله بهدوش شهرها نشده است و این در حالی است که طبق آمار منتشر شده، تعداد کودکانکار بیهویت و ناشناخته در شهر ها بهمراتب بیشتر از افرادی است که تحت پوشش بهزیستی قرار دارند.
عدالت و مساوات مکمل یکدیگرند
عدالت و مساوات در کنار یکدیگر قرار می گیرند و بهنوعی مکمل یکدیگر هستند؛ چنانچه در اجرای عدالت اجتماعی تمامی افراد از کوچک و بزرگ و فقیر و غنی مد نظر باشند، اما در مساوات و تقسیم عدالت حتی یک قشر کوچک و ناپیدای جامعه فراموش شود، این عدالت بهدرستی محقق نخواهد شد.
هر از چندگاهی در رسانه های گوناگون مباحثی درخصوص آسیب های اجتماعی و کودکانکار و بی سرپرست منتشر می شود که این موضوع پس از سال ها هشدار و ارائه مطالب و نظرات مختلف، همچنان بهعنوان یکی از دغدغه های اصلی جامعه شناسان به حساب می آید.
کارشناسان هم همواره در رابطه با موضوع کودکانکار یک نظر واحدی را ارائه کرده اند و آن هم این است که عدم توجه مسئولان و نگاه گذرا به این افراد درجامعه به علت قرارگرفتن در بین اقشار ناپیدای جامعه درسال های اخیر باعث ایجاد مشکلات گوناگونی از لحاظ آسیب اجتماعی شده است.
فراموش نکنیم که هدفمندسازی یارانه ها تنها یک طرح اقتصادی برای ارائه یک یارانه مشخص به افراد جامعه نیست، بلکه اهمیت این طرح در ابعاد اجتماعی- فرهنگی و حتی سیاسی همواره مورد توجه قرار گرفته است. همچنین در نظر گرفتن اقشار کوچک و ناپیدای جامعه در چنین مباحثی می تواند زمینه را برای مساعدت های بعدی به این افراد و در نتیجه کاهش بسیاری از آسیب های اجتماعی فراهم کند.
*به قول شاعر اجتماعی سرا ، سید عبدالرضا موسوی طبری
ز بیکاری بشر این سان پدید آورد مشکل ها
جرائم هر طرف سر می زند کمتر ز شاغل ها
شنیدم در دم جان کندنش می گفت مقتولی:
“ندارم لحظه ای راحت، امان از دست قاتل ها”
بگو تا در عجایب نامه بنویسند از تهران
گروهی کارتن خوابند و بس خالی ست منزل ها
به فکر اشتغال این جوانان باش، ای حافظ!
همه بیکار و علافند، از ول ها و ناول ها!
منیع: جوان