گفت و گو : علی البرزی
اشاره:
حجت السلام هاشمی نژاد همان واعظ شناخته شده و معروف تهران است که سخنرانی هایش همواره با چاشنی اشعار، مثل ها و مصداق های روز جامعه گره خورده است و به همین دلیل مردم ساعت ها پای درس های اخلاقش می نشینند.
دغدغه همیشگی هاشمی نژاد توجه به کسب روزی حلال در جامعه است و غفلت ازاین موضوع مهم را زمینه ساز شکل گیری مشکلات مردم در جامعه می داند. در بین پاسخ های این واعظ تهرانی، نکات جالبی نهفته است، به حاشیه نمی رود و دراططلاح رک و پوست کنده به انتقاد از وضعیت جامعه می پردازد.
هاشمی نژاد جامعه امروز را به ماکتی از قیامت تشبیه می کند که همه تنها به پول فکر می کنند و حاضرند برای به دست آوردن پول دیگران را هم زیر پای خود نابود کنند. وی بر این باوراست که نسل امروز جامعه به دنبال درآمدهای یک شبه و لقمه های بزرگ هستند و فرهنگ تلاش و کار کردن نسبت به گذشته کم رنگ تر شده است. وی در این گفت و گو برای تمامی صحبت های خود مثال هایی را بیان کرده است که مطالعه آنها خالی از لطف نیست.
متن کامل گپ و گفت ما با حجت اسلام هاشمی نژاد هم اینک پیش روی شماست.
********
*حاج آقای هاشمی نژاد! این روزها در بخش هایی از جامعه شاهد کمرنگ شدن فرهنگ کسب روزی حلال هستیم، درحقیقت صحبت از روزی حلال است اما شواهد موجود در کاسبی ها چیز دیگری می گوید! آیا شما هم با این موضوع موافق هستید؟
امروز اجتماع ما متأسفانه ماکتی از قیامت شده است، من با خودم می گویم : خودم و خودم، من موفق شوم، من پول درآورم، من ماشین خوب سوار شوم من زندگی خوب داشته باشم. حالا برای رسیدن به این موارد ۱۰ نفر هم اگر زیر پای من نابود شوند،اشکالی ندارد!
حجت السلام هاشمی نژاد
فکر نمی کنم که هر عملی در عالم عکس العملی دارد. امام صادق (ع) در بحث ذکر موجودات فرموده اند: « طوطی زمانی که می خواند جیغ می کشد و می گوید: « مردم هرگونه رفتار کنید با شما رفتار خواهد شد، هرگونه رفتار کنید با شماآنگونه رفتارخواهد شد» بدان اگر ظلم کردی در هر صنف و کاری که هستی به همان گونه با شما رفتار خواهد شد. اکر مال یتیم و یا مال حرام در کسب و کارت وارد شد، به همان اندازه باید تاوانش را در زندگی پرداخت کنی.
* اینجا همان بیت شعر معروف مصداق پیدا می کند: «از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو .»
بله! متاسفانه در بخش هایی از جامعه و در مشاغل گوناگون این موضوع مصداق دارد. قرآن کریم می فرماید: «هیچ جنبده ای نیست مگر اینکه روزی اش با ذات اقدس احدیت است، ذات اقدس احدیت تمام ذرات عالم را روزی می دهد هیچ موجودی نیست در عالم مگر اینکه سر سفره رحمانیت و رحیمیت خداوند روزی خوار است » ، ذات اقدس احدیت تضمین کرده است این دنیای ما را تضمین کند لذا فرموده است: «ان الله هو الرزاق ذو القوه المتین» خداست که رزاق است و صاحب قدرت است و شما را تأمین می کند.
«رزق را روزی رسان پر می دهد بی مگس هرگز نماند عنکبوت» قانع ترین حیوانات عنکبوت است، حریص ترین حیوانات مگس است، لذا مگس روی همه اشیا می نشیند چون حریص است، خداوند متعال برای اینکه به ما درس توحید بیاموزد که رزاق منم، حریص ترین حیوان را (حشره) را طعمه قانع ترین حیوانات می کند،عنکبوتی که کنار دیوار تنیده است رزق را پر می دهد، مگس پرواز می کند و می رود دم دهان مگس می نشیند و مگس روزی خود را دریافت می کند،این مثل معروف بسیار درس ها در دل خود دارد که متاسفانه این روزها از آن غافل هستیم و دائم برای به دست آوردن پول حرص و طمع داریم.
*به نظر شما دلیل اصلی این غفلت در جامعه چیست؟
دلیل اینکه ما گرفتار حرام می شویم و زندگی خود را آلوده به حرام می کنیم ریشه اصلی اش اعتماد نداشتن به خداوند متعال است، اگر کسی باورش شود که رزاق اوست و روزی را تأمین می کند خودش را آلوده به حرام نمی کند، پیغمبر اکرم (ص) فرموده اند: « در شب معراج برخورد کردم به گروهی که غذاهای طیب جلوی آنها بود غذاهای پاکیزه را کنار میزدن و غذاهای کثیف و آلوده را می خوردند، گفتم: « جبرئیل این ها چه کسانی هستند؟» فرمود: این ها حرام خواران از امت شما هستند که خدای تعالی برای آنها روزی حلال تأمین کرده بود،اما صبر نکردند به روزی حلال خود برسند، عجله کردند و خود را آلوده به حرام کردند، روزی های حلال تعیین شده الهی را پس میزنند و روزی حرام را می خورند غذاهای طیب را کنار می زدند و غذاهای خبیث و بد را می خوردند.
کسانی که آلوده به حرام می شوند و روزی حرام دارند بدانندآرامش نخواهند داشت و زندگی آنها در روز قیامت زندگی نکبت باری خواهد بود چون خدا در حرام برکت قرار نداده است.
*کارشناسان اجتماعی معتقدند که یکی از زمینه های گرایش بعضی از افراد در جامعه به رزق و روزی حرام و شکل گیری چرخه هایی از حرام خواری در جامعه، وجود دورویی و نداشتن صداقت در کسب و کار است، به نظر شما چرا بعضی ها در کسب و کار با صداقت بیگانه هستند؟
به قول معروف ، گیرم که خلق را به فریبت فریفتی ، با دست انتقام الهی چه می کنی، پیغمبر بزرگوار می فرماید: « ده طایفه از امت من در قیامت به صورت های گوناگون وارد محشر شود، افرادی هستند که قیامت به صورت بوزینه و خوک وارد محشر می شوند، این افراد امت من کسانی هستند که در دنیا کسب و کارشان راآلوده به حرام کرده بودند. یعنی کسی که یه عمری دراین عالم غذای کثیف بخورد، حرام بخورد ظلم بکند، فردای قیامت به صورت خوک محشور می شود و مردم هم حرام خواران را می شناسند.
* اما در آن سوی ماجرا این روزها باوری در جامعه وجود دارد که معتقد است، در شرایط سخت اقتصادی و مشکلات ناشی از این شرایط ، نمی توان دیگر آنطور که باید به رزق و روزی حلال فکر کرد. به نظر شما در این شرایط برای توجه بیشتر افراد یک جامعه به اهمیت و ضرورت کسب و کار حلال چه باید کرد؟
من پاسخ این پرسش شما را با مثالی بیان می کنم.امام صادق (ع) در روایتی می فرماید:«ان الله قد تکفل بالرزق، خدا تکفل کرده روزی شما را» و در یک روایت شریف دیگری می فرمایند: « برای این دنیا که خداوند تضمین کرده تو اینقدر می دوی، تلاش می کنی، برای آخرت که فرمودند خودت باید تضمین کنی هیچ گونه تلاش و فعالیتی نداری» نگاه کنیم ما به آیات و روایات شریف که چقدر ما رو دعوت به این نکته می کند که ذات اقدس احدیت کفیل روزی شماست.
موسای کلیم آمد کنار رود نیل خطاب آمد:«عصاتو بزن به آب» عصا رو زد به آب، آب شکافته شد از وسط آب تخته سنگ سفیدی ظاهر شد، دوباره خطاب آمد:« عصاتو بزن به آن تخته سنگ» عصا را زد به آن تخته سنگ، سنگ شکافته شد، سنگ دیگری وسط آن سنگ بود و باز هم خطاب آمد : « عصاتو بزن به آن سنگ »، عصا را باز هم زد به آن سنگ، آن سنگ هم شکافته شد واز وسطش یه کرم کوری بیرون آمد، آن کرم کور برگی به دهان داشت و می خورد و ذکری می گفت و ذکر کرم این بود، می گفت: «ای خدایی که من کرم کور را وسط تخته سنگ کوچکی روزی می دهی کی از روزی دادن به بنده های خودت غافل هستی».
*یعنی شما نداشتن اعتماد به خدا را مهمترین عامل گرایش به رزق و روزی حرام می دانید.
به راستی خدایی که کرم کور را وسط ۲ تا سنگ کف آب روزی می دهد و این حیوان بسیار کوچک را می بیند، این روزها مردم را در بازار و سرگرم کسب و کار نمی بیند؟ مردم را در شغل های گوناگون و فعالیت کردن برای خانواده نمی بیند؟ توجه و اعتماد نداشتن به خداست که انسان را مبتلا به حرام خواری می کند.
این زمان و شرایط خاصی هم ندارد و توکل به خداوند متعال در سخت ترین شرایط هم راهگشای مشکلات است. مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی قزوینی در سخن گهرباری فرموده اند: «اگر صندوقی پر از جواهرات، کنار اتاق من باشد، اعتمادم به خدای تبارک و تعالی بیشتر است تا آن صندوق طلا چرا که تکیه به غیر خدا فنا پذیراست.»
*آیا این موضوع را قبول دارید که قدیمی ها و پدران ما بیشتر به اصل موضوع «توکل به خدا» اهمیت می دادند؟
بله ! قدیم کسبه آنقدر توجه به این نکات داشتند. برای مثال یک عالم ربانی در شهرستان یزد ساکن بوده به نام “شیخ حسن کرباسی” که در بازار به کسب و کار مشغول بوده است، در ماجرایی جنسی رو می فروشد به یک تاجر، فردای آن روز جنس چند برابرمی شود، چند ماهی پس ازاین ماجرا شخصی که جنس را خریده بود و پول هم هنوز نداده بود، مراجعه نمی کند و مرحوم شیخ حسن یک روز از جلوی مغازهاش رد می شودو خطاب به آن شخص می گوید: « اجناس شما در انبار ما مانده است، چرا برای بردن اجناس خود مراجعه نمی کنید؟»
آن شخص در پاسخ به این عالم ربانی می گوید:«این اجناس چندین برابر شده است و پول کافی را ندارم پرداخت کنم»، اما “شیخ حسن کربلایی” خطاب به مرد می افزاید: «من جنس را به شما فروخته ام، جنس متعلق به شماست، تعلق به شما دارد یعنی اگر طلا شد برای شماست، اگر خاکستر هم شد متعلق به شماست و من مبلغی به جنس فروخته شده اضافه نمی کنم.» زندگی تجار قدیم برای افرادی که امروز کسب و تجارت دارند، باید درس عبرت باشد، قدیمی ها بالای سرشان در مغازه، دکان و یا محل کار،این آیه کریمه را می نوشتند:« رجالٌ لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکرالله، مردانی که خرید و فروش، تجارت آنها رو از یاد خدا غافل نمی کند.»
*و همیشه به دشت اول صبح خیلی اعتقاد داشتند.
درسته!اول صبح وارد مغازه که می شدند شروع می کردند، سوره مبارکه یاسین را خواندن، چون قرآن مایه خیر و برکت است، بعد یک مشتری که می آمد جنس رو می خرید و دشت می کردند، مشتری دوم که می آمد ارجاعش می دادند به مغازه بغلی و می گفتند : من دشت خود را کردم از این بغل دستی بخر این هنوز دشت نکرده است.
*این ماجرا درست برعکس آن چیزی است که در جامعه امروزی مشاهده می کنیم.
در اجتماع امروز مشاهده می کنیم که طرف جنس رو فروخته کل پول راهم گرفته اما یکدفعه تلفن می کند به خریدار که امروز جنس اینقدر رفته بالا من نمی دهم اگر می خواهید به قیمت جدید بخرید! این کار مصداق بارز حرام خواری است، جنس فروخته شده با هر قیمتی دیگر تعلق به فروشنده ندارد و پایین و بالا رفتن قیمت ها نباید باعث سوء استفاده فروشنده شود.
*حاج آقای هاشمی نژاد! هر زمان که صحبت از رزق و روزی حلال می شود، بسیاری از ذهن ها به سمت کاسبی و شغل های آزاد می رود، در صورتی که رزق و روزی حلال در تمام مشاغل و صنوف معنا دارد. چه کنیم که حساسیت لازم نسبت به این موضوع در تمام صنوف ایجاد شود؟
یکی ازآفت هایی که در بحث رزق و روزی حلال و مصادیق حرام خواری با آن مواجه هستیم،اطلاع نداشتن بسیاری از افراد از مصادیق حلال و حرام در کارشان است. پیغمبر اکرم (ص)فرموده اند: «الراشی والمٌرتشی کلاهما فی النار، رشوه دهنده و رشوه گیرنده هر دو در آتش جهنم هستند.»
روایت جالبی را برای کارمندان، مدیران و تمامی افرادی بیان می کنم که در سازمان هاو دستگاه های دولتی شاغل هستند و مردم به آنها مراجعه می کنند. در روایات داریم که پیغمبر اکرم (ص) زمانی که در نماز جماعت بودند، اگر احساس می کردند، مراجعه کننده ای دارند، نمازشان راخلاصه کرده و به شخص مراجعه کننده می فرمودند: «الک حاجه؟ آیا تو حاجتی داری؟»
اگر مراجعه کننده می گفت بله کاری دارم، پیغمبر اکرم(ص) بلند می شدند با مراجعه کننده برای حل مشکلش همراه می رفتند. اما در جامعه امروزی مشاهده می کنیم که ۱۰ نفر پشت میز، پشت دراطاق آقای رئیس یا مدیر ایستادند ، اما آقای مدیر سر سجاده نشسته و مشغول تعقیبات نمازاست. پیغمبر اکرم (ص) نماز واجب را خلاصه می کرد تا گره کار مراجعه کننده ای را باز کند.
*شایداین موضوعی که گفتید، برای بعضی ها به راحتی قابل درک نباشد و با خودشان بگویند که حاج آقای هاشمی نژاد اصل نمازاول وقت را زیر سوال می برد!
من نمی گویم که نمازاول وقت خدایی نکرده خوانده نشود، نمازاول وقت نور و رحمت است،اماهیچ عبادتی به جز خدمت خلق نیست، بالاترین عمل مستحبی این است که گره کار مراجعه کننده ای باز شود تا کار بندگان خدا به فردا نیفتد.
درادارات متاسفانه بسیاری ازاینگونه صحنه ها را مشاهده می کنیم که ۱۰ نفر منتظر هستند تا کارشان راانجام دهند، اما آقای رئیس و یا کارمند با رفیق خصوصی نشسته اند و با هم نسکافه می خورند و گپ می زنند و یا مشغول صحبت کردن های طولانی با تلفن برای انجام کارهای شخصی هستند. موسای کلیم در مناجاتش با خداوند گفت: « خدایااگر تو بنده بودی چه کار می کردی؟»
خطاب آمد:«اگر من بنده بودم گره از کار بنده ای باز می کردم. روزی که شادمان نشود خاطری ز من، آن روز من ز زندگی خود مکدرم» به طور قطع کارمندی هم که از کارش کم می گذارد،آن هم روزیش حرام است برای شما مثالی می زنم، یک کارمند حلال خوری را می شناختم که به اصول حلال و حرام بسیار معتقد بود، این کارمند زمانی که حقوق می گرفت، به طور کامل نمی گرفت . برای مثال اگر یک میلیون حقوقش بود،۸۵۰ هزار تومان دریافت می کرد. یک ماه ۹۲۰ هزار تومان می گرفت، ماه دیگر ۹۴۰ هزار تومان.
مسئول مالی اداره یک روز به این کارمند صدیق گفت: «آقا چرا شما حقوقتون را کامل دریافت نمی کنید؟» در پاسخ گفت:« به خاطر اینکه دربرخی روزها من ۵ دقیقه دیر می آیم سر کار،گاهی اوقات ۱۰ دقیقه زود می روم و گاهی اوقات دیگر هم با تلفن اداره با همسرم برای امور شخصی خانه صحبت می کنم. تمام این دقایق را جمع می کنم، برای مثال می بینم که می شود ۵ ساعت و ۱۰ دقیقه، مجموع پول این ساعات را از حقوق دریافتی خودم کم می کنم که فردای قیامت مدیون ۷۵ میلیون نفر جمعیت نباشم.
*موضوعی که شما اشاره کردید، یک روی سکه است، روی دیگر این موضوع که متاسفانه این روزها شاهد آن هستیم، سوءاستفاده از رانت ها و روزنه های نفوذ در سازمان ها و ادارات برای رسیدن به اهداف خاصی است، فعالیتی که در اصطلاح عامیانه مردم به «لابی گری هاو پارتی بازی های اداری» مشهوراست.
این افرادی که از بیت المال استفاده می کنند و حقوق بگیر دولت هستند در این شرایط مسئولیت سنگین تری دارند، شاید یک تاجر و کاسب در بازار در زمان داد و ستد تنها در قبال طرف مقابل خود مسئول باشد، اما یک کارمند در قابل ۷۵ میلیون نفر باید روز قیامت پاسخگو باشد. من بارها برای تبلیغ اسلام و سخنرانی سفرهایی به کشورهای دیگر داشته ام، کشورهایی که در این مصاحبه به اسامی آنها اشاره ای نمی کنم، اما در این کشورها زمانی که وارد یک اداره ای می شوی و به مدیر اداره مراجعه می کنی، جلوی پای ارباب رجوع بلند می شوند، مودب احترام گذاشته و در کمال ادب کار مراجعه کننده را انجام می دهند.
اما در برخی ادارت کشور خودمان نه تنها آنطور که باید کار ارباب رجوع را انجام نمی دهند، بلکه نوع رفتار برخی از کارمندان هم با مردم شایسته کشور اسلامی نیست.
*البته حاج آقا! هنوز هم دراین شرایط افرادی هر چند کم تعداد هستند که به این مسائل پایبند باشند.
هنوز هم در هیاهوی این زندگی ماشینی افراد متدین زیادی را مشاهده می کنیم که رزق و روزی حلال اولویت اول آنها است. برای مثال چندی پیش، آقایی در بازار تهران ملک خود را فروخته بود تا زمانی که می خواستند بروند محضر ملک ترقی کرد و ۲ برابر شد، یک دلال حرام خواری آمده بود و به صاحب ملک گفته بود:« تو معامله اول رو فسق کن، من این ملک را ۲ برابر برایت می فروشم و ملک هم قابل توجه بود، صاحب ملک که از قضا شخص متدین حلال خوری بود.
در پاسخ به این دلال گفته بود:« من ۲ ماه پیش این ملک را فروختم این ملک متعلق به فلان شخص است، اگر می خواهید بروید و با صاحب تازه ملک صحبت کنید»این ماجرانشان می دهد که هنوز هم افرادی هستند که به رزق و روزی حلال پایبند هستند و حاضر نیستند رضایت خدای متعال را به بهای ناچیزی از دست بدهند.
* به دو صورت می توان به این موضوع نگاه کرد، بعضی ها از یک طرف دچار حرام خورای می شوند و بعضی های دیگر هم در آن سوی ماجرا به آفت تنبلی دچار می شوند و به دنبال کار کردن و کسب درآمد به بهانه های گوناگون نمی روند!
برای درک بهتر موضوع مورداشاره باز مثالی می زنم، بازرگانی که ورشکست شده بود، آمد خدمت امام صادق (ع) گفت: « ور شکست شدم دیگر هیچ سرمایه ای ندارم حضرت فرمودند: «مغازه که داری» گفت: «بله!» حضرت فرمود :« برو مغازه را جارو کن، تمیزش کن و دم مغازه بنشین و دعایی هم حضرت فرمودند که برای برکت کسب و کارش خوانده شود. چند روز گذشت و تاجری به مغازه این شخص مراجعه کرد و گفت: « من جنس دارم جا ندارم، اجازه می دهی جنس ها را بریزم در مغازه تو بفروشم و در ازای آن هم به تو پولی پرداخت کنم؟»
تاجر اجناسش را در مغازه این شخص ریخت و همانطور که می فروخت این شخص ورشکسته خطاب به تاجر گفت: « چند تا ازاین اجناست را به من می دهی، من هم بفروشم و در ازای آی پولش را به تو بدهم» گفت: این چند جنس هم برای فروش نزد تو باشد. این موضوع باعث شد که کار هر دو هم تاجر و هم شخص ورشکسته رونق پیدا کند.
حالا فرض کنیداین تاجر ورشکسته در خانه می نشست و دائم می گفت که خدایا روزی من را بده، دائم می گفت :« یا رزاق روزی من را بده» تنها با دعا کردن و از خدا خواستن رزق و روزی نمی آید، از قدیم گفته اند:« از تو حرکت ، از خدا برکت.» متأسفانه بسیاری از جوانان امروزی به دنبال لقمه های بزرگ هستند، بسیاری از پدرها با من صحبت می کنند، جوانان آنها همه دنبال ساختمان سازی و برج سازی هستند.
مشاهده می کنیم که پدری برای جوانش کارهای متعددی فراهم کرده است، اما جوان نمیره و تنها می گوید که یک ملک کلنگی بخرمن می خواهم بروم معمارشوم و ساختمان سازی کنم، همه دنبال اینگونه کارها و لقمه های بزرگ هستند. مردم قدیم به مواردی اعتقاد داشتند که درحال حاضر کمتر مشاهده می شود، صبح زود که کرکره مغازه رو می داند، بلا، می گفتند:« خدایا به امید تو، نه به امید خلق روزگار » فراموش نکنیم ، عرق پیشانی کاسب حبیبٌ الله که ناشی از تلاش و کوشش باشد از خون شهید بالاتر و افضل تراست.
منبع: روزنامه قدس