احمد نجفی: من بچه خرمشهر هستم، شاید ۲۰سال پس از جنگ تا حالا ناراحت هستم،داد می زنم و خواهش می کنم و انتقاد می کنم. هنوز وضعیت شهر من به اصلش بر نگشته است. این انتقاد من است، اما هنوز صبر می کنم. برای اینکه مشکلات را می دانم،اگر من به تهران آمدم و وارد سینما شده ام به این معنا نیست که کار نکرده ام من کارهایی کردم که اگر بیان کنم امکان ندارد باور کنید……….
گفت و گو : علی البرزی
اشاره:
احمد نجفی با سریال کاراگاه علوی در تلویزیون به شهرت رسید. گرچه پیش از آن در فیلمهای سینمایی به ویژه در فیلمهای مسعود کیمیایی مانند «گروهبان» به عنوان بازیگری شناختهشده شهرت داشت. بعد از آن هم در «صندلی داغ» با گفتوگوهای بیپرده با چهرههای سیاسی و ورزشی، اجتماعی و فرهنگی این بار به عنوان مجری، شناخته شد.
نجفی زاده خرمشهر است و خود را بچه جنگ می داند، هر چند که پس از سال ها هنوز انتقاداتی را نسبت به وضعیت رسیدگی به مناطق جنگ زده به ویژه خرمشهر دارد، اما بر این باور است که برای ساختن شهر هایی مانند خرمشهر و آبادان همه باید دست در دست هم بدهند تا خرمشهر به واقع خرمشهر شود. البته این بازیگر سینما انتقاداتی هم نسبت به نسل جوان امروزی وارد می داند و معتقد است که فرهنگ کار و تلاش در جامعه به ویژه در بین نسل جوان کمرنگ تر از گذشته شده است و برخی جوانان به جای اینکه برای زندگی و خانواده تلاش کنند دائم تمامی مشکلات را بر گردن جامعه و دولت ها می اندازند و در حقیقت دائم نقل می ززند و شاز ووضعیت جامعه شاکی هستند. وی با نگارش یاداشتی اختتصاصی که در اختیار «پنجره» قرار داده است، بی پرده و شفاف و بدون تعارف با جوانان امروزی جامعه صحبت کرده است و خواستار همت مضاعف جوانان برای زندگی و در نهایت تعالی جامعه شده است. متن یادداشت احمد نجفی بازیگر سینما و تلویزیون را در ادامه می خوانید:
**************
من توصیه ای به دوستان عزیر نسل جوان می کنم که قبل از هر تصمیم و قضاوتی یک نگاه به خودتان در آینه بیندازید. صورت ماه خود را نگاه کنید و جایگاه تان را مشخص کنید. بنشیند قضاوت تاریخی واقعی را هم با وضعیت خودتان قیاس کنید. من بچه خرمشهر هستم، شاید ۲۰سال پس از جنگ تا حالا ناراحت هستم و داد می زنم و خواهش می کنم و انتقاد می کنم. هنوز وضعیت شهر من به اصلش بر نگشته است.
نسل جوان ما بدانند خرمشهر یک موقع معین ۴ شهر بزرگ ایران بوده است. معین یعنی اینکه اینقدر درآمد داشته که هزینه شهرهایی مانند اصفهان، تهران و مشهد را داده است. پول و درآمد خرمشهر چه از گمرک و سایر منابع در کشور هزینه می شده و شهرهای دیگر را می ساخته است. اما در حال حاضر شهری شده است که متاسفانه دیگر آن جایگاه را ندارد. این انتقاد من است، اما هنوز صبر می کنم. برای اینکه مشکلات را می دانم. در حال حاضر ۶۰درصد مردم خرمشهر با کمیته امداد و با حقوق بهزیستی زندگی می کنند. باید تحمل کنیم هیچ کس وضعش از ما بدتر نیست. اگر من به تهران آمدم و وارد سینما شده ام به این معنا نیست که کار نکرده ام من کارهایی کردم که اگر بیان کنم امکان ندارد باور کنید.
من هیچ وقت منتظر دولت نبودم، من هیچ وقت منتظر پول خانواده نبودم. پول و سرمایه ای که در خرمشهر از بین رفت، ما هر چه داشتیم از بین رفت، فدای یک انگشت آن کسی که در خرمشهر جنگید فدای سرش. من جرات نداشتم یک انگشتم را بدهم اما آنها داشتند. اما بدانید این طور نیست که در آبادان و خرمشهر همه در رفاه هستند. هنوز خانه های ما خیلی ساخته نشده است. جاده ها هنوز بازسازی نشده است، بد نیست جوانان با خانواده سری بزنند و ببینند ما هنوز داریم تلاش می کنیم به جایی برسیم و برگردیم به دوره قبل از جنگ، بتوانیم آن اقتصاد و همبستگی شهری و شهروندی را به دست آوریم.
این جنگ خانمان سوز پایه های این هویت را داشت از بین می برد. خانواده ها متلاشی شدند، این را حس کنیم دوستان و خانواده من همه پراکنده شدند. یکی در خارج و یکی در شهرهای دیگر آواره شده است. می دانید چقدر برای ما سخت است که این ها را بر گردانیم سرجایشان، ما با هویت مان زندگی می کنیم و فقط با پول که زندگی نمی کنیم. ۱۰۰میلیارد پول داشته باشید، وقتی هویت و کشور ندارید هیچ چیز ندارید. من هنوز در ۶۴سالگی دارم روزی ۱۴ تا ۱۶ ساعت کار می کنم. کسی هم نیامده بگوید این برای تو، از آسمان هم برای من نباریده است، کار کردم.
همین خرمشهری ها که در گمرک بودند در سراسر گمرکات ایران پراکنده شدند. درد بی هویتی را کشیدند اما سرپا ایستادند. ما باید این دو نظر شخصی را با سیر تاریخی در جنگ و دفاع مقدس مخلوط کنیم. آن وقت با محاسبه برایندش می توانیم غر بزنیم، نه اینکه فقط داد شخصی و انتقاد شخصی بکنیم. مگر می شود خوزستان را نادیده بگیرید، اگر جدا می شد امروز شما در تهران نان سنگک را۷۰هزار تومان باید می خریدید.
یعنی وقتی منابع نفتی از بین می رفت، که می رفت، وقتی منابع کشاورزی ازبین می رفت یا آتش می زدنند یا به دیگری می بخشیدند چطور توان ایستادگی داشتید.خوزستان کمر این مملکت است.نقشه ایران را که نگاه کنید می بینید که روی خوزستان لم داده است و تکیه کرده است. هر تکه از ایران را بردارید سقوط می کند. اول باید این موضوعات را اندیشه کنیم که چه دادیم و چه به دست آوردیم. حالا باید فکر کنیم حقوق ما کجاست؟ حق توست که حقوقت را بخواهی اما یک طرفه نیست. اما این گونه نیست تو باید بدانی که این حقوق با توجه به مشکلات و با توجه به دفاع مقدس و با توجه به وضعیتی که داریم چیست؟ چرا خودت کاری نمی کنی؟
دایم نشستی و می گویی من کار می خواهم، خب من هم کار می خواهم. مندر این سن حتی بیشتر هم کار می خواهم. من می دانم مشکلات بروکراسی داریم متاسفانه قوانین ما بسیار پیچیده شده است این هم باید دولت مردان و نمایندگان به طریقی حل کنند و به فکر جوانان هم باشند. خب دارند انجام می دهند.
آیا تو قدمی برداشتی که حالا انتقاد می کنی؟ قدمی برای خودکفایی شخصی خودت برداشته ای؟ آیا درک می کنی ما چه کشیده ایم؟ آیا درک می کنیم که همسایه من که سالها با آنها بزرگ شدم دیگر وجود ندارد؟ خانواده من نسیت؟
lمتوجه می شوید، این درد چقدر سنگین تر از درد بیکاری و بی سیاستی است؟ این ها دردهای ماست. این دردها را حس کنید. اگر حس نمی کنید بفهمید. بفهمید میلیون ها آدم در به در شده اند تا تو امروز فقط غر بزنی یا فقط معتقد به این باشی که فقط من مهم هستم. من هم می گویم که حق داری اما اینطور نیست که حق را با فریاد و فغان و داد و بیداد بیان کنی. روزی در خارج از ایران پسری به پدرش داد و بیداد می کرد که چیزی برای من نگذاشتی تو کارمند دولت شدی و من در این وضعیت چه کنم؟
پدر چیزی نمی گفت اما من گفتم ۲متر قد داری دور بازویت هم از پدرت بیشتراست. تو لیسانس هم داری. تو برای پدرت چه کار کردی؟ چون پدرت برای تو چیزی نگذاشته تو هم می خواهی این کار را برای بچه ات بکنی؟
تو برو کار کن و برای پدرت هم درآمد کسب کن. دایم که نمی شود گفت من، من. من بدون کار و من بدون هویت، من بدون تاریخ که من نیست. یک آدم غرغرو هستی که می نشینی همه جا غر می زنی. خب بزن چیزی را درست نمی کنی. دست به زانو بگیر و بیا بیرون و بگو این تاریخ کشور من است. این هویت من است. منافع شخصی را باید با منافع ملی گره بزنید اگر نتوانستی پس ایرانی نیستی. برو چاد و برو بنگلادش یا حتی آمریکا اما غر نزن.، تو باید طوری این منافع شخصی را درست کنی که به منافع ملی گره بخورد.
ما باید حرکت کنیم، مملکت به تولید نیاز دارد بعد از جنگ وحشتناک نابرابر پر از دروغ، شما جوانان هستید که باید دست به زانو گرفته و یا علی بگویید. نترسید امکانات هست در ادارات بسته و مدیران قایم شده اند اما اشکال ندارد بنشیند پشت در اتاق مدیران. من صدها بار این کار را کرده ام. ساعت ها نشسته ام تا مدیر را ببینم. چند نفر دور هم جمع شوید مانند دوران دفاع مقدس که همه به صورت خودجوش دور هم جمع شدند. چه کسی به آنها گفت جمع شوید؟ خودشان که می دیدند جایی نیاز به یاری دارد یا علی می گفتند و به راه می افتادند. شما هم یاعلی بگویید اقتصادتان را نجات دهید. دیگر از جنگ و تیر و اسارت و زخمی شدن که بدتر نیست. همین گروه ها یک تعاونی برای دفاع ار مملکت تشکیل دادند. این تعاونی را دوباره در مشی اقتصاد و مشی رفتار ادبی و فرهنگی هنری دوباره درست کنید.
در این مسیر مراقب باشید که گمراه تان نکنند. هیچ کس به اندازه خودمان و تاریخ مان ما را دوست ندارد. دیگران می خواهند این هویت چند هزار ساله از بین برود. همه دنبال این هستند که بگویند دیدید این نشان هویت مملکتی را که در جهان بی نظیر است از بین بردیم تا خودشان را صاحب هویت کنند. این را اگر درک کنید خیلی راحت تر با موضوع اشتغال، تاریخ و هویت روبرو می شویم. / انتهای مطلب
منبع : هفته نامه پنجره